خورشید در چکاچک نبض غروب سرخ
دارد دوباره پیش شما کم می آورد
از چار فصل خسته ی یک سال بی رمق
یک کاروان به فاجعه ی غم می آورد
تقدیر غم برای کبوتر نوشته اند
بال تمام خسته دلان را شکسته اند
در ازدحام شب زدگانی که خفته اند
کفتارها به قصد غزالان نشسته اند
آه ... ای شکوه خسته ی دشتی که تشنه است
پرواز را به بال کبوتر وشان ببخش
این کاروان که تشنه ی لبیک آب نیست
بر باغ عشق رحمت یک آسمان ببخش
یک روز سرخ در تب قتل ستارگان
از دست جغد فاجعه تاریک می شود
راه وصال خیل شهیدان راه عشق
سمت فرات رفته و باریک می شود
مردی به سمت علقمه آواره می شود
شاید که آبروی خودش را فدا کند
شاید که نذر ساقی لب های تشنه را
با مشک دلشکسته ی اشکش ادا کند
مردی به داغ فصل شکفتن نشسته است
تا حس کند نوازش دست بهار را
با سرخی گلوی خودش در حضور عشق
باور کند رسیدن فصل قرار را
آتش گرفته دامن باغی پر از عطش
از ابتدای صبح بلورین پر زدن
آزادگی تبلور اوج " پرستش " است
در سجده گاه آینه ها ساده سرزدن
پرستش مددی
1395.07.20
==================
شهادت جانسوز سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و هفتاد و دو تن از یاران با وفایش را به همه آزادگان جهان تسلیت عرض میکنم
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
محمد جوکار 20 مهر 1395 17:43
سجده گاه عشق
عشق یعنی لاله های سرخ مست
عشق یعنی مستی از جام الست
عشق یعنی سجدگاه اشک و خون
عشق یعنی رقص تا حد جنون
عشق یعنی کربلا غوغا شده
سرزمینش کعبه ی دلها شده
عشق یعنی لاله های واژگون
تشنه و غلطیده در دریای خون
عشق یعنی در پی آب حیات
تشنه ماندن بر لب آب فرات
عشق یعنی در کنار علقمه
گلشنی از لاله های فاطمه
عشق یعنی خیمه هایی سوخته
کودکانی از عطش افروخته
عشق یعنی کل ارض کربلا
عشق یعنی زینب و شام بلا
عشق یعنی صورت زینب کبود
لحظه ای از خیمه ها غافل نبود
عشق پژواک صدای اکبر است
بوسه تیری بر گلوی اصغر است
عشق یعنی جسم هفتاد و دو تن
غرق خون افتاده بی غسل و کفن
عشق یعنی فاطمه در قتلگاه
بر گلوی یوسفش دارد نگاه
عشق یعنی اشک خون در دیده ها
عالمی گشته پر از شور و نوا
عشق یعنی گفتن تکبیرها
خواندن قرآن به روی تیرها
عشق یعنی کربلا در یادها
غرشی پاینده بر بیدادها
محمد جوکار " یاس خیال "
=======================
درودت باد مهربانو مددی عزیز
غنچه ی غم های سبز از سوگ سروده ی غم انگیزتان می شکوفد .
چشمه شور و معرفتت تا ابد جوشان و خروشان
قلمتان نویسا و مانا
پرستش مددی 21 مهر 1395 20:10
درود بر شما استاد گرانقدرم
سپاس همواره بر مهربانی حضورتان و ممنونم از مهرنوازی تان
پاینده باشید