الهام نسترن ها باش

ارسال شده در تاریخ : 21 آبان 1395 | شماره ثبت : H944260

بیا که در شب موهای تو گرفتارم
شبیه ابر سیاهی همیشه می بارم
نگاه من شده لبریز آسمان غزل
چقدر بغض غریبانه در دلم دارم

شکسته ها به نگاهی دوباره برخیزند
در این تراکم شب سوز باغ ها در من
تو بهترین غزلی بر لبم که می رقصی
شبیه سیندرلای چراغ ها در من

نفس نفس به نگاه شما گلاویزم
در این هوای پر از انتظار می رقصم
تو آخرین تب باران عاشقی که تو را
میان خلوت آغوش یار می رقصم

گلایلی که سر از صخره ها در آوردی
در این تراوش اشک بهار لبریزم
بخوان ترانه عشقی که می چکد هر شب
شبیه بغض تو از برگهای پاییزم

" پرستش" م کن و الهام نسترن ها باش
پرنده ها تب پرواز را رها کردند
مرا به شوق تو در آسمان خوبی ها
دوباره با تن خورشید آشنا کردند

پرستش مددی

۱۳۹۵.۰۷.۰۵

پرستش مددی از دفتر : محراب پرستش (4) 24 آبان 1395 2نظر

چهارپاره عمومی

تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 5 از 5

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 2 ارسال نظر جدید

نظر 2

طارق خراسانی 24 آبان 1395 18:54

سلام و درود بر بزرگ بانوی شعر ایران

خوشحالم شاعران خوبی ظهور کرده اند
ما قدیمی ها با تلاش چراغ خانه ی شعر را روشن تگاهداشتیم اگر چه اشعارمان بنا به سن و موقعیت های خاص تاریخی به پای شما جوانان نمی رسد ولی یه رسالت خود خوب عمل کردیم .
ما یک فرهنگ التقاطی داریم بدین توضیح که کشور مان همیشه مورد هجوم بیگانگان بوده است گاهی اسکندر و گاهی اعراب متمرد و یا بربر ها و افغان ها و عثمانیان و ... هر قوم که بیشتر در کشور می ماند تاثیر زیادتری روی فرهنگ ما می گذاشت ... دویست سال استیلای
اعراب فرهنگ ما را دگرگون کرد مثلا روحیه قتل و غارت و چپاول ، دروغ و فریب اینها چیز هایی ست که وارد فرهنگ ما شده است وما شعرا باید فرهنگ سازی کنیم و قبل از آن باید سره از ناسره را تشخیص و بد و خوب های فرهنگی را معرفی کنیم و این ممکن نیست مگر به جادوی شعر .

از این اثر زیبای تان چون دیگر آثار فاخرتان لذت بردم

در پناه خدا
- پرستش مددی 27 آبان 1395 14:59
  
  عرض ادب و احترام
  سپاسگزار حضور سبزتان هستم
  درودتان باد استاد خراسانی فرهیخته
  کاملا درست فرمودید .... لذت بردم
  ممنونم از توضیحات جامع و کاملتان