هوای موی تو شد استوای شانه ی من
نگاه سبز تو باران ترین ترانه ی من
به موج خنده خردادی تو لبریز است
تمام حجم غزلهای عاشقانه ی من
بهانه در تن انبوه یاسها مرده ست
از آن شبی که رسیدی به بام خانه ی من
تو مثل ذوق کبوتر که مست پرواز ست
شدی اصالت هر قطعه از بهانه ی من
بهار من شده ای ، ای خدای خوبیها
نگاه مست تو دارد فقط نشانه ی من
بخوان سرود وصالی که با تو در راه ست
که عشق طعنه زند بر دل زمانه ی من
" پرستش " رخ عشاق عین دلداریست
نفس بکش به غزلها تب شبانه ی من
پرستش مددی
۱۳۹۵.۱۱.۱۱
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
محمد جوکار 13 بهمن 1395 23:36
" بخوان سرود وصالی که با تو در راه ست "
ببین که عشق پی وصل تو ، ته چاه است
" بهانه در تن انبوه یاس ها مرده ست "
و وصل ما خیال خام پلنگ و آن ماه است
" تو مثل ذوق کبوتر که مست پرواز ست "
بپر که عمر پریدن ، همیشه کوتاه است
" نگاه سبز تو باران ترین ترانه ی من"
و اشک من و خنده ی تو همیشه همراه است
" نفس بکش به غزل ها ، تب شبانه ی من "
که بغض خیس غزلم نتیجه ی آه ... است
و سجده به محراب چشم تو ، نصیبم شد
اگرچه انتهای نگاهت همیشه اکراه است
===============
درودها و افرین ها مهربانو مددی عزیز
غزلی بسیار زیبا و ناب از قلم توانایتان خواندم
اگرچه نتوانستم تنها به تمجید از شعر زیبایتان بسنده کنم و بداهه ای ناچیز بر احساسم نشست که تقدیمتان کردم
رقص قلمتان جاویدان
پرستش مددی 17 بهمن 1395 22:46
عرض ادب احترام استاد جوکار گرانقدر
درودتان باد ... بسیار زیبا .... لذت بردم از بداهه و همراهی بسیار نابتان ...
سپاسگزارم ...
برقرار باشید و پایدار بزرگوار
علیرضا خسروی 14 بهمن 1395 18:14
پرستش مددی 17 بهمن 1395 22:46
سپاسگزارم