- شاعران
- پرستش مددی
- دفتر شعر محراب پرستش (۸)
- شعر آخرین پرواز | پرستش مددی | شعر ایران
پرستش مددی
امتیاز اعضا:
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
آخرین پرواز
ارسال شده در تاریخ : 18 مهر 1397
| شماره ثبت : H946730
من پرتگاه آخرین احساس پروازم
در لشکر لیلائیان خود را نمی بازم
آهوی خوش نقش همین جنگل که میبینی
در لابلای شاخه های غم سرافرازم
بیراهه ها هرگز نمی فهمند شعرم را
آئینه ها را در غزل یک عمر می تازم
سرچشمه ی زاینده رودِ اصفهانم من
صافم ، زلالم ، زندگی را خوب می سازم
کارونم و آهنگ من در دشت ها جاری
گوش زمین لبریز از شبهای آوازم
باید چراغ عشق را در خود بیفروزم
باید نگاه مکر را از بُن براندازم
می ایستم چون کوه پیش باد می فهمم
باید غزل را در نگاه ساغر اندازم
هرشب "پرستش" می کنم آئینه را شاید
تا از سرانجامم نبندی راه آغازم
#پرستش_مددی
۱۳۹۷.۰۶.۱۳
@mehrabEparastesh
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
کاربرانی که این شعر را خواندند
ویکتوریا اسفندیاری (21 /07/ 1397) | هما تیمورنژاد (23 /07/ 1397) | دادا بیلوردی (23 /07/ 1397) | پرستش مددی (24 /07/ 1397) | علی معصومی (27 /02/ 1399) | محمد مولوی (31 /04/ 1399) |
رای برای این شعر
تعداد آرا :3
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد جوکار
در01 /02/ 1341 -
فاطمه لشکری "راحیل کرمانی"
در01 /02/ 1394 -
نرگس دوست
در01 /02/ 1394 -
خدیجه زینالی
در01 /02/ 1394 -
mohammad hoseinzade
در01 /02/ 1394 -
علی میرزایی
در01 /02/ 1394 -
نورعلی احمدی فالحی(مدرس)
در01 /02/ 1394 -
حبیب نیکبخت
در01 /02/ 1362 -
حسین نوریان
در01 /02/ 1349 -
حسین حاجی آقا
در01 /02/ 1395 -
فاطمه زهرا کمانکش
در01 /02/ 1382 -
سمیرا رجب زاده
در01 /02/ 1399 -
حیدر حیدری راد
در01 /02/ 1399 -
بهزاد فروزنده جونقانی
در01 /02/ 1354 -
امین آزادبخت
در01 /02/ 1366 -
مهدی فصیحی رامندی
در01 /02/ 1401 -
شهناز عیدی وندی
در01 /02/ 1358 -
علی مزارعی
در01 /02/ 1342 -
mah mi
در01 /02/ 1358
نظر 3
دادا بیلوردی 23 مهر 1397 21:02
درود بر مددی عزیز
شعرتان را فهمیدم و نوشیدم. بسیار عالیست. و لذت بردم از طبع گرمتان .
.
من در برِ چشمانت
نوشیده ام از ساغرِ چشمانت
سرمست ترین عاشقِ درگاهِ لبت هستم
غوّاصِ توأم ، نوکرِ چشمانت
در بندرِ چشمانت
*
ساحل به غمم پی برد
اینبار کـه امواجِ تـو بـر من خـورد.
آغوشِ زلالت دگــر آرام نخـواهم گشت
چشمِ تو که عشق را به من آورد
در چشم تو خواهم مُرد
*
دریا! تـو مرا دریاب
بس شعله ورم در تبم و بی تاب
دورم بکن از منّتِ هر بـرکه و استخری
دریـا! تـو رهان جانِ من از تـالاب
سیراب نما سیراب
پرستش مددی 24 مهر 1397 23:58
عرض ادب و احترام
سپاسگزار حضور پر مهر و سبزتان هستم
درودتان باد ، رقص قلمتان جاودان و پایدار بزرگوار
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 14:14
☆☆☆☆☆