در چشم تو پلنگ غزل آرمیده است
یعنی غزل به کوی غزالان رسیده است
در باغ عشق مرغ قناعت نگاه را
تا کوچه های تنگ نگاهت کشیده است
در ما پرنده های تنت سِیر می کنند
از چشم آسمان تو باران چکیده است
باران شکوه آینه داران درد نیست
گاهی از آسمان غزل دل بریده است
لبخند تو به شعر من آتش کشید و رفت
چشمان تو بغیر غزل ها ندیده است
من در سکوت خسته خود نقشه میکشم
وقتی که باغ از غم باران خمیده است
شعر "پرستش" آه دل بیقرار هاست
این را خدای عشق فراوان شنیده است
#پرستش_مددی
۱۳۹۷.۰۶.۱۵
@mehrabEparastesh
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
حسن مصطفایی دهنوی 26 مهر 1397 23:09
درود
بسیار زیبا
پرستش مددی 04 آبان 1397 10:31
عرض ادب
سپاسگزارم بزرگوار
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 14:14
☆☆☆☆☆