کار تو را به عهده ی باران گذاشتیم
بعد از تو ما سر به بیابان گذاشتیم
شبها برای اینکه تو را جستجو کنیم
آئینه را مقابل قرآن گذاشتیم
ما دلسپرده ایم به نور چراغ ها
مهتاب را به گوشه ی ایوان گذاشتیم
درد فراق و دربدری را به شرح اشک
از ابتدا بخاطر کنعان گذاشتیم
گنجینه های عشق و جنون را از ابتدا
عمری برای آینه پنهان گذاشتیم
بین نگاه عاشق تو با گناه خلق
ما آیه آیه سوره ی انسان گذاشتیم
راه پرنده را به پرستش گشوده ایم
ما عشق را برابر شیطان گذاشتیم
#پرستش_مددی
۱۳۹۷.۰۸.۲۲
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
محمدرضا کوزه گر کالجی 02 آذر 1397 10:18
سلام
زیبا سروده اید.فقط راجع به مصراع ره پرنده را به پرستش گشوده ایم کمی توضیح دهید مختصر که منظور چیست
حسن مصطفایی دهنوی 03 آذر 1397 22:19
بسیار زیباست
فاطمه گودرزی 11 اردیبهشت 1399 19:17
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 14:12
☆☆☆☆☆