3 Stars

پسر شب

ارسال شده در تاریخ : 04 اردیبهشت 1398 | شماره ثبت : H947758


شب آرام و فراگیر
گرفته است مرا در بغل خویش
نشانده است مرا رخ به رخ خوشه ی پروین

غم عالم و آدم به گلویش
فرو خورده به دل بغض نهان در دل ایام
از این خلق ؛
که جمعی همه خوابند و ندارند مرا قدر
که گر قدر بدانند ؛
منم دولت بیدار و
منم گنجه ی اسرار پدیدار

در این وقت ؛
گرفتم سر دامان بلندش
و شدم مست سر نافله ی موی کمندش

مرا مست به تاریکی خود برد
به صحرای اساطیر و
به لب گفت :
بمان با من تنها پسر شب
و نشستم
و شدم قافیه در قافیه اش مست و
غزلخوان به در میکده اش گم

عجب می رسد از دور
کمی زود
صدای نفس مرغک شبگیر که می خواند و
وردش به دعا همره هر شاهد هشیار

مخوان مرغک شب زنده ی بیدار
که معشوق به خواب است ؛
اسیر قفسی مبهم و خاموش
در افتاده به پس کوچه ی اوهام و
به رویای شبانگاه شب انگیز گرفتار

مخوان مرغک بیدار
مخوان قصه ی تکراری دیدار
که در خواب ؛
سر و گوش و دل چشم نهان است و
نه می بیند و نی می شنود زمزمزمه ی عاشق بیمار
که فردا چو زند چشمه ی خورشید
نه از عشق خبر هست و نه از یار و نه از مرغک شب زنده ی بیدار

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 137 نفر 182 بار خواندند
ایمان اسماعیلی (04 /02/ 1398)   | ندا عبد حق (04 /02/ 1398)   | روح اله نظرنژاد (کدخدا) (07 /02/ 1398)   | ویکتوریا اسفندیاری (08 /02/ 1398)   | سعید فلاحی (09 /02/ 1398)   | ایمان کاظمی (متخلص به ایمان) (14 /02/ 1398)   | حسین خیراندیش (22 /05/ 1398)   | خسرو فیضی (15 /01/ 1399)   | محمد مولوی (26 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
ایمان اسماعیلی (04 /02/ 1398)  ندا عبد حق (04 /02/ 1398)  روح اله نظرنژاد (کدخدا) (07 /02/ 1398)  سعید فلاحی (09 /02/ 1398)  خسرو فیضی (15 /01/ 1399)  محمد مولوی (26 /03/ 1399)  
تعداد آرا :6


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا