1
ماه
یک آه بود
برخواسته از قلب خسته ام
که سنجاق به آسمان اش کردم
تا همیشه
پیش چشمانت باشد و
ببینی
کبودی دلم را.
2
همه ی کولاک ها
روزگاری سرشان،
تو لاکِ خودشان بود.
3
در بهار
حسرت آواز پرنده ای را نمی خورم
صدایت
برای تمام بهار
کفایت می کند.
4
زمین
برای عقابها کوچک است
برای همین ،
عاشق نمی شوند ،
تا زمینگیر شوند.
5
چراغ ها را خاموش می کنم
برای روشنائیِ جهان ،
چشم هایت کافی ست.
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 8
طارق خراسانی 10 تیر 1394 09:58
چراغ ها را خاموش می کنم
برای روشنائیِ جهان ،
چشم هایت کافی ست.
بسیار عالی و منحصر بفرد و جهانی
آفرین
در پناه خدا
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 10 تیر 1394 11:24
تمامی ابیات زیباست به خصوص
ماه
یک آه بود
برخواسته از قلب خسته ام
که سنجاق به آسمان اش کردم
تا همیشه
پیش چشمانت باشد و
ببینی
کبودی دلم را.
ماناباشید ونویسا
دادا بیلوردی 10 تیر 1394 19:06
درود بر جناب سوادکوهی
بهره مند شدم از احساس لطیفتان
اله یار خادمیان 11 تیر 1394 10:39
درود و سلام بر قرار باشی
چراغها را خاموش می کنم
برای روشنی جهان
چشم هایت کافسیت
احمد الماسی 12 تیر 1394 10:26
زمین
برای عقابها کوچک است
برای همین ،
عاشق نمی شوند ،
تا زمینگیر شوند.
دروود دوست من زیباست کلامتان
بهناز علیزاده 12 تیر 1394 11:33
درود بر شما
هما تیمورنژاد 29 تیر 1394 21:53
درود بر شما
زیبا و پر محتواست سروده هایتان
مجتبی جلالتی 08 فروردین 1399 20:03
درود فراوان بر شما استاد گرامی بسیار لذت بردم