ابرهای خون در انتظارند تا ببارند
سیلاب اشک خود بدریا می سپارند
آلاله ها که هردمی میروید از خاک
هر لحظه را با اشک و ماتم می شمارند
دنیا عزادار است امشب آی مردم
رخت عزا امشب ببین بر تن دارند
تنها برای توست دل شب مینویسم
بین کودکان آخر علی در انتظارند
آن نان و خرما را ندارند بهر روزه
تا صبح فردای قیامت بیقرارند
باید ببارید نخلها خون ازدو دیده
آخر یتیمان حرم امشب که زارند
اکنون ندارد روز و شب دیگر (عرفان)
آیا که شمعها تا سحر گو ماندگارند
======================
شهادت
شهادت را ببین که چون نوشتند
به محراب علی با خون نوشتند
الا کوفه همه ماتم سرا شد
یتیمی بر حسین اکنون نوشتند
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5