شب یاز دهم
.
.
مهتاب در فراز بیابان حضورداشت
شبتاب درفرودشتابان عبور داشت
آن شرمسار بود زچشمان آسمان
این در شگفت بود زرفتار نا کسان
آوای هیچ زنده ای آیا به گوش بود
دانم که مرغ شب درخشم وخروش بود
مرغ حزین به کنج نیستان گزید جای
تا آستان صبح که می گفت وای .... وای
آیا که او حکایت هجران می سرود
منقار در شقاوت انسان می گشود
.
ای مرغ نا پدیدچرا نوحه می کنی
درپرده ی سکوت چرا شکوه می کنی
فریاد جانگداز در آن دشت بی کران
.
آوای درد ناک در اندوه رفتگان
با نغمه های سرخ شباهنگ خوشنوا
می خواند داستان شهیدان نینوا
....آه ای ستاره در شب ماتم چگو نه ای
ای ماه بر نظاره ی این غم چگو نه ای...........
زانجای تا به گوشه ی صحرا گشود بال
بارنج بی شمار و غم و درد بی زوال
.........................................
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
محمد جوکار 10 مهر 1396 21:24
سلام
ایام سوگواری سالار شهیدان (ع) تسلیت باد
اجرتان با صاحب اثر
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 11 مهر 1396 23:34
درود وسپاس
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 17:03
☆☆☆☆☆