درجوار جویبار
.
درمیان باغ خرم در جوار جویباری
شاد بودم درهوای خوب و پاک نو بهاری
باد می زد نرم نرم و می درخشید آفتاب
موج می زد چهره ی خندان خورشید روی آب
در چمن ها هر چرنده دور از غم می چمید
برسمن ها هر پر نده شاد و خرم می پرید
بر حریر سبزه ها پوک از این سو شادمان بود
در کنار سرخ گل بلبل از آن سو نغمه خوان بود
می رسیداین نزد گلشن با درود و باترانه
می دوید آن سوی سوسن با سرود عاشقانه
صبحدم با مرغ خوشخوان می نمودم همزبانی
سوت میزد لای و لایی لای و لای از هر کرانی
مست بودم آه آری مست از دیدار یاری
مست از بوی دلا ویز بهار غمگساری
روزگار عشق بود و وقت امید وجوانی
عهد عیش و عهد نوش و پای تاسر شاد مانی............
نوبهار عمر می رفت مثل آب جویباری
در جوارجویبارو باغ دایم نو بهاری
درشکوفه زار نارنج چون شکوه نو جوانی
شاد بودم ازشمیم عشق یار جاودانی..........
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
حبیب رضایی رازلیقی 22 فروردین 1397 02:05
درود بیکران برشما استاد فرهیخته
زنده بشید هماره بتابید
مهدی صادقی مود 22 فروردین 1397 19:14
درود جناب انصاری گرامی
زیبا بود
سال خوبی داشته باشید
محمد خسروی فرد 25 فروردین 1397 11:10
درود استاد انصاری گران قدر
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید...
پاینده باشید
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 16:56
☆☆☆☆☆