طعم ناب بوسه ات را
به سُخره میگیرد سنجاب خیال
صدای آب رودخانه
میشلاقاند دردش را
در گوش ماهیانی که بر نعششان درد یخ بسته
گرسنه درخت است
که بخواب زمستانی
تن داد در مروری دیگر
فصل سرد
برای آنان عاشقانه شد
و برای ما سرد بود و سرد
طبیعت
نگاهش را بسوی گنجشک
روانه میکرد
درخت در خواب میرقصید
ماهی از درد آبستن بود
شاخه با عکس ماه
در آب رود جفتگیری میکرد
زمستان بخواب رفته بود
و وهم خیال انگیزش را
برای جفتش خواب میدید
جنگلِ بی رحم چشم باز کرد
نگاهش را برای هماغوشی
به زرافه ها میدوخت
ستاره چشمک را نمیشناخت
غزل برای قافیه رقاصه ای
بیش نبود
خلاصه که
مچ شده بود اوزان و ارکان
برای نابودی تصویر خیال
چشم باز کردم
دیگر مرا نمیشناختی
قصه ای پر غصه به پایان
شروعی دیگر ختم شد
عهد نبسته را شکستی
گذشتی
کاش بگذرد
این زمستان بی رحم برما....
#حامد_سنگچولی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
محمد مولوی 24 تیر 1400 23:53
زاد روزتان خجسته باد
محمد مولوی 24 تیر 1401 00:48