دستهایت جدا ز تن سردند
بی تو امشب کجا نمی گریند؟
.
حرفهایت به زیر لب خاموش
دستهایت جدا جدا بردند
.
رستگاری همین دو شعر از عشق
سینه هایی که از غضب مُردند
.
حس و ظاهر اگر همین باشد
از تو دارم نشان که بی حدند
.
از حسابی جدا ،سری از عشق
دست هایی که از لبی زردند
.
چهره ها در صف هزاران شعر
باختم از سری که بر دردند
.
لامسه از دو شعر انگشتت
خواب شد از دلی که آزردند
.
تو محبی قضا چرا خواندن؟
شعر عصری از قدی که پژمردند
.
دستهایت پر از صلابت،موج
خون به دل شد که از سری کندند
.
دولت تو بهای خون از سر
ترجمان شد غزل که بر کردند
.
در رثای حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5