به حال دشمن دیرین یمن نمی گرید
مرا تو را به زمینی کفن نمی گرید
تو را به شعله ی عاشق که عشق شد مصباح
غزل به حال کفن نه تو ، من نمی گرید
برای نو شدن عاشقانه مصبوح است
که شعر عاشق شیدا ز زن نمی گرید
که کفر شد به دو معنا ، عدول خونخواهی
که کفر شد غزلی که ختن نمی گرید
که عشق شد به تو معنا ، به کفر،استبداد
غزل به حال شما و قرن نمی گرید
دو کودک از پی این حادثه گریزانند
غزل !چرا به تماشا وطن نمی گرید
به اشک شد، شب طوفان،ستاره شد بر عشق
کسی که از تو نمایان به من نمی گرید
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
حسن مصطفایی دهنوی 25 آذر 1397 23:13
درود و سلام
بسیار زیبا بود
سیده مریم جعفری 06 دی 1397 03:48
درود بر شما ، متشکرم.