محمد خسروی فرد

چشمان سیاهت

ارسال شده در تاریخ : 22 بهمن 1398 | شماره ثبت : H948507

گفتم که بگویم غزل از چشم سیاهت
چشمان تو اما هنر قافیه را برد
تنها نه غزل معجزه ی شعر و ترانه
در وصف دو چشمان سیاه تو کم آورد
...
گفتم که رها باشم از آن طرز نگاهت
دور از تو و آن چشم فریبنده نشستم
امروز غریبانه شدم غرق نگاهت
از دورترین نقطه به تو باز شکستم
...
شد معنی امواج دو چشمان سیاهت
از نام تو پرسیدن و دیگر نشنیدن
گفتم که از آن چشم تو دوری کنم اما
مرهم نشد این درد فراقم به ندیدن
...
من ماندم آن سایه ی چشمان سیاهت
هر روز من از بی تو شدن تیره و ابریست
در سایه اگر مانده دلم بی خبر از تو
از نام کسی غیر تو این جا خبری نیست
...
گهواره مهر

محمد خسروی فرد از دفتر : روزگار 03 اسفند 1398 5نظر

چهارپاره

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 5 ارسال نظر جدید

نظر 5

ابوالحسن انصاری (الف. رها) 04 اسفند 1398 23:45

درود ارجمند

سروده ی زیبای شما را خواندم و فیض بردم
خسرو فیضی 07 اسفند 1398 14:37

. با بهترین درودهایم
. عزیز گرانقدر تصاویر فوق العاده ای در سروده ات ترسیم کرده ای .
. و دیگر نیازمند نقاش چین نخواهی بود
. قلم توانایتان را می ستایم
خسرو فیضی 14 اسفند 1398 12:18

. با بهترین درودهایم
. چند روزی بیش نیست که افتخار عضویت در سایت نصیبم شده و درین اندک مدت در حدود
. چهل نظر گوناگون نوشته ام و نشسته ام که ( مژه ای دل که مسیحا نفسی می آید ) که نیامد !!!
. و لاجرم با یک جمع و ضرب به این نتیجه رسیدم در سایتی به گستردگی سایت وزین ،
. مشهور و خوش نام در ادبیات کمتر از 9% ارتباط بر قرار می شود ( در این سرای بی کسی
. کسی بدر نمیزند ) و نگارنده حیران که در این سکوت بیاموزم ( چو از این (سکوت)
. وحشت بسلامتی گذشتی ) که لطافت باران را احساس می کنم !! با سلامی از سر شوق .
. اما . وقتی که نقدی و تشویقی نیست . گفتاری نیست . از که باید آموخت ؟؟ بعضی از
. دوستان هم روزانه شعری می چاپ اند !! که ( آن خشت بود که پُر توان زند ) تعدادی
. از عزیزان هم پنجره نظرات را بسته اند !! چگونه است سروده خود را به اشتراک
. گذاشته اند !!! نیز دوستانی هم بعدها نظرت را تائید می کنند !!!! مگر میز مذاکره
. برجام است ؟؟ یک شعر نقد و تشویقی دارد و بس ( عاقبت منزل ما وادی
. خاموشان است ) سخن از این سکوت ناچار به درازا کشیده شد . .
. سپاس صمیمانه ام را پذیرا باشید .
خسرو فیضی 17 اسفند 1398 12:31

. درودها نثارتان
. عزیز گرانقدر . جنابعالی ده ها شعر از خود به اشتراک گذاشته اید . که هیچ
. کدام دارای نظری چه نقد و چه تشویق نیستند . . پس چگونه به نقاط ضعف
. و قوت سروده خویش واقف می شوید ؟؟ از شما خواهش می کنم . روزانه
. حداقل ده ها شعر را نقد و یا تشویق کنید . آنان برای نظرتان پاسخی
. شایسته نوشته و سپس برای قدر دانی به صفحه شما خواهند آمد . نقد و تشویقی
. می نویسند . بدین گونه ارتباط مابین اعضا گسترش می یابد و دانش و آگاهی های
. ما بیش از پیش خواهد شد . غبار سمند قلم توانایتان توتیای چشمانم
فاطمه گودرزی 11 اردیبهشت 1399 12:24

درود بر شما