سنگسار
در رودخانه افسانه ای ستیکس
رویین تن می کنند واژه ها را
در برابر هر احساسی
دیری نمی گذرد که
حد رجم صادر می شود
از سوی قاضی شرع
در شوره زار احساس
سنگسار می کنند واژه ها را
به جرم هم آغوشی با رودخانه ستیکس
از دوردست ها
انگار صدای گوش خراش کرکس های لاشخور
به گوش می رسد
اما در همین نزدیکی ها
آری، صدای سوته دل زنی می آید
که گوش خود را به زمین چسبانده است
زنی عاشق و مغموم
که نفرین می کند
ظلمت اساطیر را ، نحوست رودخانه نفرت را
و شاید اندکی ناباورانه
تعمید می دهد
واژه خونین و بی رمق "دوست داشتن" را ...
پ. ن:
[1] رودخانه ستیکس یا رودخانه نفرت: طبق بعضی روایات مادر آشیل، تتیس، ایزد بانوی دریا پس از تولد او را در شط افسانه ای ستیکس افکند و بدین جهت همه ی اعضای بدن او بجز پاشنه ی وی که مادر در دست داشت ، روئین شد.
[2] رجم: سنگسار
[3] سوته دل: سوخته دل
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5