در خلسه ای پردرد....
چشمان بارانی ام ردّ پای ترا بوسه میزند.....
تویی که برتار وپودم نماز عشق خواندی....
نیمه گم شده نه ...تمـام گمشده ی منی...
که ارمغانِ عمیق ترین حس دنیایم شد....
تنـهایی.....
با توام ..با تویی که حرفایت بوی
ماندن میداد نه بوی رفتن....
چه شد ترا که آنقدر رفته ای که احساسم نه ...
حتی فریادم را هم نمیشنوی....
ببین وجود بی روحم اقیانوسی
شده بی تلاطم با ماهی کوچکی
که به ساحل تو آمده...
تا در آغوش این دلتنگی هایش از حرکت باز ایستد
و برای همیشه آرام گیرد
#میمــtavallaeeنت
#میمنت_تولایی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 09 مهر 1396 20:11
درود
حامد سنگچولی 10 مهر 1396 23:29
درود بسیار زیبا و گیرا عطر قلمتان ماندگار