ایستاده ام کنار دوست داشتن هایت
کنار وعده هایت
میبینی چه با خودم بی رحمم!!!
دلگیرم که عشق اینقدر مهربان است
انقدر که خیالم را ازبین هزاران غل و زنجیر هنوزبه سوی تو میآورد
وتو تمام این دلتنگی ها را به من بدهکاری!!!
وعده ی ما
روزی که تو هم عابر
شهر غربت
کوچه های دلتنگی
و خانه سکوت شدی!!!
﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍
میمنت تولایی
چه مشقت بار است زندگی برای
دربندکشیدگان تقدیر در چاهی
که نامش را ،،زمین ،، نهادند
پس ای غار تنهایی من..
سکوتت را مشکن
که اینجا زمین است
وکسی را به کسی کاری نیست
﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍
هرشب یادت را دور خودم میپیچم
واز ریسمان خیالم به آسمان
پُلی میبافم
به ماه گفته ام ...
دلم هوای شانه ات را کرده
و چشمانم بارانی میماند
اگر با عطر نرگس ها نیایی....
﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
کرم عرب عامری 18 مهر 1396 11:12
سلام گرامی
احساس نو و نو بینی شما بینظیره شاعرانگی زبانی کم دارد
مثلا: (هرشب یادت را دور خودم میپیچم
واز ریسمان خیالم به آسمان
پُلی میبافم
به ماه گفته ام ...
دلم هوای شانه ات را کرده
و چشمانم بارانی میماند
اگر با عطر نرگس ها نیایی....)
اماایستاده ام کنار دوست داشتن هایت
کنار وعده هایت)
کمتر دارد
چون کوه ایسااده ام
کنار دوست داشتنهایت
با وده ها...
درود بر شما باگفتار لطیف زنانه ات
میمنت تولّایی 18 مهر 1396 20:57
درود استاد
ممنونم از لطف شما و مهرتون
چشم تصحیح میکنم بسیار عالی و به جا
مثل کوه ایستاده ام