یاران چه غریبانه رفتند از این خانه...
یاران چه خندیدند بر مسند مستانه
هم عشق به شوق دل هم دل چو پروانه
پر می کشد از لانه پروانه دیوانه پروانه دیوانه
من خسته دل بودم سرمست جنون بودم
پروانه دیوانه پر می کشد از خانه
تا ترس غریبانه با این تن پر رنجم
صبری تو به من دادی صبری چو غریبانه
درد ها که به زخم من مرهم چه شود حالم
این خانه ویرانه دل تنک دل پروانه
حکم قدرم این بود سرمست شوم با تو
با بال پر خونم پر می کشم از لانه
بس ناله به شب کردم شب ناله ز من می کرد
جلاد بی رحمم زخم های مردانه
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 2 از 5