مرد تنهای آسمان، ای ماه! من دمی همدمت توانم بود؟
ای غمِ آسمانی ات جانکاه! من دمی با غمت توانم بود؟
ماهتابِ یگانه، ای دلِ شب! روشنی بخشِ بی کرانه ی چشم!
مدتی همنشینِ چشمم باش! دعوتی باصفا! به خانه ی چشم
ماه زیبا! چه می کنی با خود؟! یک نفر، همزبانِ چشمت نیست؟!
چون شوی شاد، همنشینت غم؛ همنشینِ غمِ بلندت کیست ؟
جایگاه شما، غریب شده؛ جانِ عالم، فدای غربت تان!
خوش به حالِ عسل شناسی که نوشد از کندوی امامت تان
مردمِ اهلِ این شبِ تاریک، فرق ها را چرا نمی فهمند؟!
فرقِ آن شرقِ عالم آرا را .... وای، اینها چرا نمی فهمند؟!
در جهان، داد می کند بیداد. اشک مظلوم، رود و دریا شد
رفتی و، حق به حقّ خود نرسید. باز، ناچار شد؛ شکیبا شد
مهربانا! غزل، کم است این جا. مثنوی، صید کرده ام دیگر
می شوی میهمانِ صیدِ کَمَم ؟ ای کریمِ جهان سَنا گُستَر!
ماهِ تابنده، تابشت جاری! چشم هایت دیارِ دلداری!
تا تو باشیّ و تابشت باشد، تاریِ شب نمی کند کاری
عدلِ همواره اهلِ تنهایی! ای خدایی ترین دلارایی!
از شب ما، برون مرو ای ماه! در فراقت شب و شکیبایی؟!
مشعلِ آسمانِ شب، فانوس، نورِ قاموسِ کلِّ اقیانوس!
روشنی بخشِ کشتیِ جان باش! ای حضور تو در دلم محسوس!
ماه تابنده، مرد بی همتا! نور امّید ما غریبان باش!
بی تو، شب، می بُرَد سرِ جان ها. در دلِ آسمان مان، جان باش!
"یا علی" گفت آسمانِ سخن؛ شبِ تارش ستاره باران شد
دل، خدا را در او تماشا کرد؛ غبطه ی ذوقِ اهلِ عرفان شد.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 23 امرداد 1397 01:19
درود بر شما همولایتی غزیز و ارجمند
زیبا و دلنشین
محمد علی رضا پور 24 امرداد 1397 23:30
درود و
فراوان سپاس
دادا بیلوردی 24 امرداد 1397 19:23
درود استاد
بسیار درود به شما
با کلام گهربارتان عالمی یافتم و محظوظ و مستفیض گشتم
محمد علی رضا پور 24 امرداد 1397 23:31
درود و فراوان سپاس
علی معصومی 21 فروردین 1399 13:15
درود ها بر شما
☆☆☆☆☆
نوشیدم از جرعه های نابتان
آفرین
◇◇◇◇◇◇