ایران من !
ای خاک ایران ! آبروی پهنه ات را
دیوان مردم کُش ؛ همه برباد دادند
آرام و صبرِ مردم مارا گرفتند
بر جای آن ؛ رنج و غم و فریاد دادند
ایران من ! شبها که هنگام سکوت است
بشنو نوای کشتگانِ خفته در خاک
آوای مردان شکسته استخوان را _
کز گور ها سر می کشد تا اوجِ افلاک
ایران من ! ای سرزمین تیره بختان !
در برگ برگِ صفحه ی تاریخ بنگر _
خونریز ها با ما چه کردند
نمرود های کینه توز ناجوانمرد _
مارا درون دخمه های تار و نمناک
در حلقه ی زنجیر بستند
با خنجر خشم
بر سینه ی آزادی و آزادگی ها
بی شرم.و بی پروا نشستند
هرجا دلیری با زبانی سُرخ برخاست-
از بُن زبانش را بریدند _
تار گلو ها را گستند
چشم جوان ها را به تاریکی کشاندند_
بسیار دست و پا و سرها را شکستند
ایران من ! بنگر به تاریخ
کز ظلم خود کامانِ بدکیش
بسیار مظلوم _
در خاک رفتند
پاک آمدند و پاک رفتند
امٌا از این فرعون ها ، فریاد فریاد-
نامردمی نا پاک بودند-
بیداد کردند-
سفاک بودند .
کشور گشایان
دیوانگانند
از خون معصومان مظلوم
ای بس شراب لاله گون در جام کردند
کارِ تبهکاران خون آشام کردند
هرجا دلی بود -
در خون نشاندند -
مردان ننگین -
نام تو را ؛ ایران من ! بد نام کردند
این ناجوانمردان تاریخ -
با مردمی بیگانه بودند .
در لحظه های اضطراب انگیزِ شبها -
بیغوله ها را در گشودند
با دستهای آدمی کش -
حلقوم مردان را فشردند .
ای کاش دریا ها زبان داشت
تا با تو گوید :
این غرچگان بی کرامت -
بسیار مردان را به دریا غرق کردند
در غرب کشور ؛ کودکان را سر بُریدند
کُشتارهای بی امانددر شرق کردند
ای کاش صحرا ؛ پرده در بود -
تاباتو می گفت :
از ظلم مردان ستمکیش
داغ هزاران دختر در خون تپیده -
زجر هزاران مادر گیسو بریده
غمنامه بس کودک در خاک خفته
تاریخ جانسوز نژادی رنجدیده
ایران من ! ایران من ! از قرنها پیش
اندام پاکت
از دست جباران پیاپی دشنه خورده است
در کنج زندانها ؛ هزاران زاده تو
لب تشنه مرده است
ایران من ! ایران مصدوم
ایران من ! ایران مظلوم
تاریخ می گوید که : صد ها سال ؛ ایران
از بهر ایرانی ؛ قفس بود .
تا ناله ی مظلوم را خاموش سازند -
در جان مردم ؛ بیم بیدادِ عسس بود
اهریمنان در کسوتِ فرمانروایان
سنگی گران بر سینه ی مردم نهادند
هر سینه در این مُلک ؛ زندانِ نفس بود .
ایران من ! بادت بشارت
دست خدا بر چهره ات رنگی دگر زد
بخت جوان نکضربه ی عزت به در زد
ایران من ! آباد مانی
ایران من ! با سر بلندی
تا هست خورشید بلند زعفرانی
پیروزمند و شادمانی
ایران من ! آباد مانی
ایران من ! آزاد مانی
شعر از _ مجید شفق
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5