دلم باران می خواهد
صدای چکه ها بر بام می خواهد
وزان خیسی صورت در درون مه
که رویت را پر از ژاله کند ،
بسیار می خواهد .
و دیگر بار رویش های عشق از دل
که جانم را کند گلزار می خواهد
و عطر گیسوانت خیس از شبنم
و گلگون گشتنت از شادی سرشار می خواهد
دلم باران می خواهد
دویدن زیر بارش ، خندهٔ شادی
بسان کودکی آزاد می خواهد
و روییدن ز نو از خاک دلسردی
که چون سنگست از گردیدن ایام ، می خواهد
و یک غنچه
که آسوده از آنچه بود در دیروز
برآید چون گل فردا
و خندد بر زمان پر عذاب ما
علی حیدری معاف ۱۳۹۷/۰۱/۱۰
نظر 4
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 16 فروردین 1397 01:22
محمد مولوی 12 شهریور 1401 00:22
تولدتان مبارک
سیدیحیی حسینی 12 شهریور 1401 22:52
با سلام
شاعروادیب تولدشان مبارک باشد
محمد مولوی 12 شهریور 1402 00:08
شعر زیبایی خواندم