شب همه شب، چشم به در داشتم
چاره به جز صبر ، مگر داشتم
سفرۀ شب پهن شد و ، آن میان
آینه ی مهرِ تو بر داشتم
تا بگذاری به سرِ شانه ، سر
حسرت یک ، شانه به سر داشتم
در رهِ عشق تو فقط درد و رنج
بود همه آنچه ثمر داشتم
یک نظر از هر نظر افتادم - از
هر نظری با تو نظر داشتم
ای تو همه مرجع اخبار عشق
بی تو کجا از تو خبر داشتم
در پی یک شعله ، چراغ آمدم
لاله شدم ، خونِ جگر داشتم
تا به هوایت نفسی سر کشم
بال در آوردم و پر ، داشتم
#یاسررشیدپور
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
حسن مصطفایی دهنوی 16 بهمن 1397 23:10
درود جناب رشید پور
زیبا سروده اید
یاسر رشیدپور 17 بهمن 1397 00:30
سلام و عرض ادب استاد گرامی
یک دنیا تشکر از خوانش و
لطفتان
ماندگار باشید