3 Stars

تو

ارسال شده در تاریخ : 08 آبان 1397 | شماره ثبت : H946833

تا که تکانم دهی
چشم گشایم ز فُراغت
آه برکشم ز درون
با هلهله آیم به سراغت

چو خواند صدای تو مرا
سوگند به آن رود روان
عشقت بشکفد در سینه ام
برچیند از دلم ، تاب و توان

گر وزد امواج نگاهت
نیمه شب با تو در یک حس عمیق
بر ببندم هر دو چشم بر ماه
در ژرفای دو چشمت ، گردم غریق

تا قدم گذاری بر راه
به سوی فردا ، شوی چون باد وزان
سایه ات گردم به همراه
نهم قدم بر پائیز ، بر برگهای خزان

وایِ آن روز ، که بشکند این رویا
برون افکنی و نکنی مرا دیگر یاد
بشویم با اشک چشمها را
از سوز درون برکشم فریاد

بغض بپیچد در گلویم
نتوانم که بخوانم عاشقانه برای تو آواز
منبعد ، ننشینم بر روی انگشتت
کنم با پری شکسته ، از کنارت پرواز

آسمان را کشم به آتش و خون
بیدار کنم فلک را از خواب گران
ابر را بر کشم بر خورشید
ببارم از آن بالا ، چون باران

صحرا را کُنم ، آکنده از خود
تا تو آیی و بریزی مرا در مَشک
آن لحظه که یاد کنی از من
روان شوم از گونه ات ، در اشک

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 127 نفر 175 بار خواندند

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا