3 Stars

ای زندگی

ارسال شده در تاریخ : 11 آبان 1397 | شماره ثبت : H946849

شادمان نمی شوم ای زندگی
چون نمی دهی شیرینیت را نشانم
در دل این کوچۀ تاریک و سرد
تیر آرزوهاست اینک بر کمانم

گر چه رفته ام بارها برای صید
نگشته است شاهین خوشبختی شکارم
سایه های شب را بسیار داشته ام
خورشید اما نبوده هرگز در اختیارم

نمی فهمم مرامت را ای زندگی
می دهی نفس ، یا کرده ای قصد جانم ؟
ایستاده می خوانی مرا یا که افتاده
نمی بینی مگر ، هم این و هم آنم ؟

بارها دمیده بهار سرسبزت
در آغوش نسیم اما من برگ خزانم
چون خاربوته ای در دست باد
از صحرا به سمت کویر وزانم

با من هستی به جنگ هر دم
می شوی پیروز ، بر من به گَمانم
باش شاد و بنوش باده و بِدان
نمی برم نامت را ، دیگر به زبانم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 139 نفر 184 بار خواندند
پژمان خلیلی (13 /08/ 1397)   |

رای برای این شعر
پژمان خلیلی (13 /08/ 1397)  
تعداد آرا :1


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا