چه صفائی دارد ؟
آنجا که می رقصند
شکوفه ها در بر هم
آنجا که هست قدح
که میشود عسل ،
انباشته بر روی هم
چه نوائی دارد ؟
آنجا که در مردابش
فلوت می زنند
آنجا که بلبل هست
که با ابریشم ،
جامه می تنند
چه هوائی دارد ؟
آنجا که با شادابی
می شکفد گل سرخ
آن جا که هستی تو
که نمی گیرد خورشید ،
از روی ماه ، رُخ
چه بهائی دارد ؟
آنجا که نمی شکند
درب سبز خانه ای
آنجا که نیست خون
که نمی کشد سفیر ،
صدای گلوله ای
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
دادا بیلوردی 09 فروردین 1398 14:38
درود بر شما
اندیشه ی زیبایتان را دوست دارم
بردیا امین افشار 11 فروردین 1398 01:37
گوزل دوستوم اولماغوا و منه باش چکماغندان بول له تشکور الی رم . وار اولاسان و باش اوجا و بیاض یاشیاسان
خسرو فیضی 27 اردیبهشت 1399 15:03
. درودها نثارتان باد
. استاد ارجمند و گران اندیش کلک هنرمندتان زیبا
. سروده ای را رقم زده است
. موفق باشید
.