3 Stars

رسم زمانه

ارسال شده در تاریخ : 08 فروردین 1398 | شماره ثبت : H947615

تو چه کردی با من
آن شب که به خیالم راهت بود
کردی آشیان در قلبم
تا ساختم از دقایق برایت سرود

چه خواندی که نشست
چون شبنم ، بر گل سرخ رویایم
کدام رود بود بسترت
که روان گشتی درهمه دنیایم

بر شمع نشاندی آتش
برایت از شعله ساختم خانه ها
نداشتم از تو گلایه
اما می گرفتی فراوان بهانه ها

شکفتم در عالم رویا
کردی مرا از خواب ناز بیدار
رسم زشت تو بود این
که با عشق کنی عشق را بیمار

تابلوئی که خورده تیر
از دیروز به مقصدی نامعلوم
تا فردا می کشد جاده
بر دلش با رنگی بر روی بوم

پای کشیدی و رفتی
من هستم و یک قلب سوخته
حسم پاشید بر دشت
چشمم ماند به خط افق دوخته

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 117 نفر 169 بار خواندند
خسرو فیضی (27 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
خسرو فیضی (27 /02/ 1399)  
تعداد آرا :1


نظر 1

  • خسرو فیضی   27 اردیبهشت 1399 14:59

    . درودها نثارتان باد rose
    . استاد ارجمند و گران اندیش کلک هنرمندتان زیبا
    . سروده ای را رقم زده است rose
    . موفق باشید rose
    . rose rose applause applause rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا