3 Stars

افسانه ی زندگی

ارسال شده در تاریخ : 25 تیر 1397 | شماره ثبت : H946454

زندگی ‌آن ‌سان‌گذشت‌کانراچو خواب‌انگاشتیم

یاکه چون افسانه بود آن، ما چنین‌پنداشتیم

هیچکس از راز و رمز آن هنوز آگاه نیست

گه چنان‌ما را فریفت‌ کانرا ‌سراب پنداشتیم

ازچه ‌رو دشوارشدآنچه به ظاهرساده ‌بود؟

این فریب بود یا که م آنرا چنین انگاشتیم؟

کاروان زندگی را مبداء و مقصد چه بود؟

اختیار ما چه بود؟ در آن چه نقشی داشتیم؟

هرچه‌رفتیم، ره‌‌بسی‌‌دشوارترشدزآنچه ‌بود

درچنین‌راهی‌ چه ‌بی‌اندیشه‌ گام‌ بگذاشتیم!

ای‌دریغ‌زین‌راه دشوارکس‌سخن‌باما‌‌‌نگفت

یا اگر گفت پند او را یاوه‌ای پنداشتیم

خوانده بودیم: "زندگی‌جنگ ‌است‌جانابهرجنگ ..."

لیک این ‌پند نکو را هم چو شعر انگاشتیم

گرچه درهر پیچ ره بودند خطرها در کمین

ما ز غفلت زندگی را بی‌خطر پنداشتیم

با کسی یا همرهی هرگز نگفتیم از هراس

چون‌خطر بگذشت هراسش را به دل انباشتیم

ضربه‌هاخوردیم‌ولی‌جان‌ازخطربردیم‌ برون

زآن خطرها اندک اندک تجربه انباشتیم

تا بدانستیم کدامین ره به مقصد می‌رسد

فرصت‌ازدست‌رفته ‌بود و وقت اندک داشتیم

حاصل‌عمرهرچه بودمارادگرسودی نداشت

کاش‌فرصت ‌بود کریم و عمر دیگر داشتیم!



 اشاره به سروده‌ی محمدتقی بهار است با این مطلع:

زندگی‌جنگ است ‌جانا بهرجنگ آماده شو

نیست هنگام تامل بی‌درنگ آماده شو



پرویز کریمخانی، 16/07/96

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 171 نفر 345 بار خواندند
محمد جوکار (27 /04/ 1397)   | پرویز کریمخانی (31 /04/ 1397)   | سید مظفرالدین هاشمی (01 /10/ 1399)   | محمد مولوی (01 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
محمد مولوی (01 /10/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 1

  • محمد مولوی   01 دی 1402 12:21

    درود برشما شاعر گرامی
    زادروزتان مبارک rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا