اَندک روزگآری چند
انسانی با تَرَکِ دلهره
به جمعه می نگریست ،
که
حُفره ای عبورِ شنبه را در نَوردید.
آینده را به ارفاق گذشته می ربودوُ حال
در به در
بر همه در، می کوبید،
تا کآشفی را کشف.
پَرواز باد
لَحنی مَسموم
شعری مَهالود
طَرحی خشک،
انسانی با شِنِلِ ، آشوب
تاختی پَلید
گُذرگَهی جانانه
وَ اینک، چِشید، وِردی که ما را نجات ده،
ای انسان!،
تَدبیرِ مَرگی تدریجی،
حَبسی است ، اَبدی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 19:11
درود ارجمند
☆☆☆☆☆