قدم هایش را ریز بدون تعادل برمی داشت
داشتن را با داشته هایش متساعد می کرد،
بر هم ریلی سابق که اخیرا وجودش را حس نمی کرد چَشم هایش را در طول ریل با شعاع برگشت پیوند می زد .
او می بُود بر زیر سنگینی رادیکالهایی که تکِه تکه بودنش را کوچک تر می نمود
دل بر محور ِ سراب بسته بود
غافل که معانی اعداد، می تواند نبودن را به (اَرفغان) بکِشاند•
مردی!
آنقدر زیر بام زمینِ مان، کوچک شد تا عددی ناچیز تَر از چیز ی،
گردید.
قدمهای که کوچک تر وُمساوی
نزولی می شدند
1388.08.08
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
حسن مصطفایی دهنوی 25 آذر 1397 23:09
درود و سلام
بسیار زیبا بود :2: :2:
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 16:42