_ اولین مشق سال 1398
از می چه بنوشانی پی گیر تو یارانم
دل را چه خروشانی در مست تو ویرانم
،،،
هیهات من الا هی این قوم و خیانت ها
در ره دوسه پیمانه می داری دل دارم
،،،
ور می نهیم تبریز ، خون را به فِغان ایم
بلخی نتوان بشمرد ، پیمانه سبک دارم !
سر می نهی و یارا (تبریز) از خون به فغان ایم
در بند نمی خواهی( بلخی نتوان اید )، پیمانه سبک د ارم!
،،،
مایی و زمانی تو در صحن نمی نمی گنجی
ارواح ز دیوانه میخواهی وُ حیرانم !
،،،
برچاک ِ ندا ، فریاد ! برلب قطرانی چَک
معشوق هم او تاس ات ، زر خال نمی خوایم
ایرج فوران میلی ، داری و زمین کافور
دریا به سطوح آیی !، پندار ، خموش خوانم !
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
ایمان اسماعیلی 18 فروردین 1398 15:53
درودتان شاعر