از همه ره برفتم وُ راه تو شاه راه من
با همه کس نشستم وُیار تو دلنواز من
طبل وُ دُهل پَس زنید،صدای عشق نوای من
روی تو بر ملا مرا رها زقید گشته من
به شب مه نو ام تویی، ز فیض برنده نیز من
برنده ای بَرنده تو، برنده گشته نیز من
سعادتیست روی تو، سایه ای رو بُتانِ من
قفلِ سکون شکن تویی در خم جنب و جوش من
سروروُ سالار تویی، شه شه شآهنشه من
ناجی غلام کوی توست، تو می شدی وُ جام من
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 22:28
. با بهترین درودهایم
. استاد سروده ای عالی بود
.