3 Stars

پیر جهان دیده

ارسال شده در تاریخ : 06 مهر 1397 | شماره ثبت : H946690

« پیر جهان دیده »

یک شب خبری آمده بود ، از برِ یارم

خواهم قدمی نزد تو یکدم بگذارم

از شوق چنین مجد2،سر از پا نـشناسم

شکرانه ی این مجد،سپاسش چه گزارم3

اما چه توان کرد که این وعده عجب بود

از لطف چنین یار ، من اینها بـشمارم

گـر قد به فرازد ، به ره منزل من یار

بـر مقدم خیرش ،سـر و جانـم بگذارم

تا جان و نفس می بُوَدم آرزو این است

سر در خط فرمان ، همین یار گذارم

در موقع پیری و جوانی ،نظر این است

فرمان همان یار ، به چشمـم بگذارم

با رهبریـَت ، حیرتم از حد به فزون شد

از وادی حیرت ، نـتوان سر بدر آرم

ای قافله سالار ، ره منزل ما کو

تا آنکه به منزلگه خود ، پا بگذارم

در دوره ی هستی که به منزل نرسیدم

در دوره ی مرگـم ، کجا هست قرارم

یا منزل من را بنما ، یا که رها کن

شاید که منزلگه غیری ، به کف آرم

هـر نو خط نو رسته و هـر فرد جوانی

چون در دَم پیـری رسد ، آید به کنارم

ای رهبر مخلوق جهان،حکم تو چون است

بعد از دم مرگـم ،به کجا سـر بدر آرم

این پیر جهان دیده حسن ، حُسن تو بیند

در پرتو حُسنـت ، سـر عجزم4 بگذارم

٭٭٭

1- نزد – پیش 2- بزرگی 3- بجای آوردن 4- ناتوانی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 153 نفر 204 بار خواندند
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان) (10 /07/ 1397)   | حسن مصطفایی دهنوی (11 /07/ 1397)   | حسن مصطفایی دهنوی (11 /07/ 1397)   | مسعود مدهوش (08 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
مسعود مدهوش (08 /02/ 1399)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا