3 Stars

سِر حقیقت

ارسال شده در تاریخ : 05 آبان 1397 | شماره ثبت : H946823

« سِر حقیقت »

ای پسر گر فطرتت5،از خواب خود بیدار شد

سینه ات ، گنجینه ی اسرار هـر اسرار شد

هر کس از دوران به گنج با صفایت پی بِـبُرد

گنج علمش، شهرت هر کوچه و بازار شد

ای پسر از گنج بیداریت اگر کس بهره بُرد

بهـره از گنج تو برد و گنج آن بسیار شد

راه گنج علم جستن بر همین دستور بود

از قدیم این راه گنجش،بر همین دستار شد

ای پسر از نفس سرکش،بر حذر باش و بترس

نفسِ تو در علم سنجش،گرگ آدمخوار شد

هر که از سِـر حقیقت ، آگه و بینا بُوَد

در حقیقت ، مرکز تقلید هر گفتار شد

هر که با دلدار خود ، پیمان دلداری بـبست

مَحرم اسرار پیمانِ همان دلدار شد

هرکه بر شب زنده داری،دیده اش را باز کرد

ناگهان از خواب غفلت، دیده اش بیدار شد

غفلت از خود دور کن،کز خواب غفلت کی توان

آدم از خوابِ گران6 بچگی بیدار شد

هوشیاری و طریق رندی7 و فرزانگی

در کسی باشد که از خواب گران بیدار شد

غفلت اندر کارها منما پسر ، غفلت بدس

هر که با غفلت بُوَد ، چون مردم بدکار شد

دقت اندر کار خود بنما ، که دقت لازمس

کار با دقت ، به نفع صاحبان کار شد

آدم اندر کار خود ، گر دقت و سنجش کند

آن به دقت می توان،در کار خود هشیار شد

هر زبانی کآن به علم و معرفت گویا بُوَد

معرفت را زنده کرد و عالم هشیار شد

بایدت علم و ادب باشد به وقت صحبتـت

صحبت از علم و ادب، لایق به هر گفتار شد

هر که با جور و جفای مردمِ ابله بـساخت

شخص عالی قدر شد،در کار خود هشیار شد

هرکه جهل و خودپسندی را زِ خود زایل2نکرد

جهل شیطانی ، به جای عقل او انبار شد

سِـر حکمت را زِ اول بر کسی نـسپرده اند

خود سری کردن،در این ره شیوه ی کفّار شد

ای حکیم از حکمت خلاق، نـتوان دَم زدن

در ردیف علم و حکمت،گُل ردیف خار شد

ای برادر ، نیّت شیطانی اندر کار حق

در طریق علم حق ، آن نیتـت انکار شد

نیت سود خودت ، در مال مردم گر کنی

بر زیان دیگران بـنموده ای ، آزار شد

غِش و تزویر و دغل،در کارها هر کس بکرد

عاقبت رسوایی اش ، ثابت به هر بازار شد

مرد صاف و ساده را دیدم که با نیات خیر

کار خیرش ، مرکز معیار هـر گفتار شد

مرد صاحب دل نـبندد ،راه را بـر کار خیر

راه بستن کار زشتِ مردم غدّار3 شد

روزگار پیـش ، در تاتار و مُلک زنگبار4

بد نـمودند ، بد به نام ملت تاتار5 شد

مردمان بدکار و بد رفتار بودن دور نوح(ع)

نوح(ع) نفرین کرد ، دورش فاقد از دیّار شد

نام مصر بین و علوم یوسف(ع) اندر خاک مصر

شد سبب بر خاکشان تا ملتـش هشیار شد

آهِ مظلومان عالم ، خرمنِ ظالم بـسوخت

حکم حق در سطح عالم ،بر همین معیار شد

نیت آزادی کورش6 ، در آن شهر و دیار

حکم آزادی شد و کورش چه خوش گفتار شد

کورش اندر مصر گفت: از بهر کار کارگر

کارگر را مزد باید ، هـر کجا در کار شد

کوفیان را بـنگرید ، آن مردم دور از خدا

خدعه7 بر مسلم8 نمودن،کارشان دشوار شد

بی گنه کشتن حسین(ع) را کوفیان و شامیان

خاک بر فرق جهان و عالمی زین کار شد

اصغری می داشت، طفلی بود در شش ماهگی

آن هدف بـر تیـرِ آن قوم جفا کردار شد

آن علیِ اصغرش را بی گنه تیـرش زدند

این شهید راه حق ، از دست آن کفار شد

آن علیِ اکبرش را کشتن آخر کوفیان

پیکرش صد پاره از شمشیر آن اشرار شد

حضرت عباس(ع)، علمدار و سپهدار حسین(ع)

آن شجاعت پیشه ، آخر کشته در پیکار شد

این چه ظلمی بود بر ذریه ی پاک رسول(ص)

از جفای آن یزید و شمر بد کردار شد

آتشـی افـروختن در خیمه گاه اهل دین

کز شرار آتشـش ، زین العباد(ع) بیمار شد

داد از آن ظلمی ، که از آل بنی سفیانیان

ظلم بر آل علی(ع) زآن مردمِ خونخوار شد

ای پسر ، از آهِ مردان حقیقت رو بـترس

آهِ مردان حقیقت ، ابـر آتش بار شد

جان من حرف حقیقت،در جهان هرکس که زد

همچو منصور2 از حقیقت ،بر فراز دار شد

ای خدا این نطق من،در پیش لطفت رد مباد

گر که رد شد،نطق من بیهوده در گفتار شد

ای خوشا آنان که هرکار نکوشان معنوی است

هر چه کار معنوی بُد ، زینت گفتار شد

کار هر کس ناقص و بیهوده و بی معنوی است

کار بی معنای او ، فرسوده و دشوار شد

هر که گفتارش نکو و نیتـش پاکـی بُوَد

نیتـش پاک است ودر ملت چه خوش رفتار شد

هر که با جور و دغل ،در مال ملت می چرد

آن دغل کار است و بر ملت همین سربار شد

آنکه در ملت چرید و خوش خور و بی کار بود

آن نفر یک تنبل و یک مُفتخور و بی عار3 شد

هر که بر افتاده طبعی ،خلق را دعوت نمود

شایدش آن قابل ، بخشایـش غفّار شد

هر که با کار نکو و کار رحمانی بساخت

پوشـشی بر عیبهایـش ، لطفی از ستّار شد

هر که شد بر کار خیر و کار نیکو معتقد

کار آن مشهـور خیـر مرد نیکوکار شد

رسم کار نیک و نیکان ، بر همین معیار بود

از قدیم هر کار نیکی ،بر همین معیار شد

ای حسن،گر شافعت باشد حسین(ع) روز جزا

منزلت فردوس اعلی4 ، جنّت النهار شد

٭٭٭

5- سرشت 6- سنگین 7- زیرکی

1- نادان 2- رونده – دگرگون شونده 3- بی وفا - پیمان شکن 4- ساحل شرقی آفریقا 5- قوم مغول 6- کورش کبیر مؤسس سلسله هخامنشی 7- فریب – نیرنگ 8- فرستاده امام حسین(ع) به کوفه

1- نسل 2- منصور حلاج 3- بی درد- بی ننگ 4- بهشت برین

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 149 نفر 238 بار خواندند
علی رضایی پور مشیزی (11 /08/ 1397)   | مسعود مدهوش (07 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا