« صبح صادق »
آفتابِ صبح صادق5 ، از جماران سر بِـزد
نور دانش ، شعشعش سرتاسر کشور بِـزد
تا خمینی(ره)6 بانگی از الله اکبر بـر کشید
بانگ تکبیرش، شرر بر جان هر کافر بـزد
تا صلاح دین و ایمان ،را بر این ملت بگفت
مرغ ایمان ،بـر سر مردان دین شهپر بـزد
چونکه تکبیر مسلمانان در ایران شد بلند
برق عصیان7،بر همه عصیانگران یک سر بـزد
بانک تکبیر الهی ، تا در ایران شد به پا
گوئیا بر قلب بدخواهانِ دین ، خنجر بـزد
داوریهایـی که از اسلام اول مانده بود
رونق بهتـر گرفت و پرچـم از داور بـزد
بانگ یارب یاربِ شب زنده داران امید
صبح امیدش بـیامد ، در میان محور بـزد
معنی ایمان و دین ، از بین مردم رفته بود
معنیَـش بازا تجلّی از رهی بهتر بـزد
مردم ابتر که صلحش می شمردن دین حق
مشت محکم بـر دهان مردم ابتر بـزد
مؤمنین حرفی نگفتن ، مردم مغرور مَست
با شعار مُد شناسی ،حرف شور و شر بـزد
ای حسن ساکت نشستی،تا که دین از پا فُتاد
در جواب حق چه گویی،گر تو را کیفر بـزد
٭٭٭
5- راست – فجر دوم 6- رضوان الله تعالی علیه 7- گناه
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5