« رمز مُشت »
کاخی که سرنگون شده از حکم داوری
از رمز مُشتِ سید اولاد حیدری
در هم بریخت، کاخ دغلکار کج مدار
از رمز مُشت سید و سبط پیمبری
دستی برون نمود ، خمینی (ره) زِ آستین
در هم فشرد ، دست دغلکار ابتری
مشتی گره نمود ، خمینی(ره) به روزگار
ویران نمود ، کاخ جفا و ستمگری
ایران دوباره اوج گرفت ، از نظام دین
نظمش بـکند ، ریشه ی ظلم جفاگری
ایرانیان به همـت مـردان بـگروید
با وحدت کلام ، زِ دین پیمبری
ایرانیان همیشه به حق ، معتقد شوید
با نظم دینِ حق ، بِـرهید از ستمگری
نامی زِ دین حق ،زِ خمینی شعار یافت
ایران رها شد از دغل و کِبر و خودسری
بازا دوباره نام خمینی(ره) شعار شد
ایرانیان بـر آن گرویدن سراسری
تا دین حق و نام مسلمانی است شعار
با این شعار بـر همه کفری ، مظفری
دستور دین ما زِ خمینی(ره) شد انقلاب
ملت به انقلاب نمودن دلاوری
ای داور زمانه خمینی(ره) به هوش باش
با حکم دین حق ، بـتوان کرد داوری
اسلامیان تمام چو یک عضو و پیکرند
عضوی جدا نمی شود از عضو پیکری
اسلامیان که عقل سلیم اند وگوش وهوش
این عضو متصل به همند، همچو پیکری
اسلام دین حق و حقیقت یک پیکرند
شاید حسن ،یکی تو از آن عضو پیکری
٭٭٭
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5