« بدکاری »
هر بد و بدکاری از افراد دانا ،مشکل است
بد نـباشد کار دانا ، مرد دانا عاقل است
هر بد و بدکاری از هر فرد بدکار است و بس
نیکی و پاکی بُوَد ، هـر فرد دانا مایل است
جان من کار نکو ، از فـرد نیکو سـر زند
کار بد از فرد بد باشد، وجودش باطل است
آفت5 جمع بشـر ، از جمع بدکاران بُوَد
جمع نیکوکار را ،کارش زِ نیکی حاصل است
عاقلان را کار نیک آید ، به پیش و در نظر
غافل از کار نکو،از فطرت خود غافل است
آه از آن فردی ،که غافل باشد از کار بدش
خود نداند تا چه حدی،بد به مردم حاصل است
پیـر دانا دل ، به بدکاری و بد مایل نـشد
هرچه بَد بودست وهست،ازکار فردجاهل است
ای عجب آسوده خُفتن، مردم بی درک و فکر
کارشان بر دست بدها گر فُتد،بی حاصل است
چونکه دریا موج دارد ،آب آن آرام نیست
آب اگر آرام شد هرجا، همانجا ساحل است
ای حسن بد را ببین و کار نیکو ، بد مبین
نیک اگر بد دیده شد،بدتر زِ کار باطل است
٭٭٭
5- آسیب – عیب
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
یاسر رشیدپور 20 اسفند 1397 05:17
بسیار زیبا و دلچسب بود استاد گرانقدر
احسنت برشما
سپاس فراوان نثارتان
قلمتان همواره نویسا
حسن مصطفایی دهنوی 20 اسفند 1397 22:48
درود استاد رشید پور
نظر لطف شماست