« شاه و گدا »
در دایره ی مُلک خدا ، کار خطا نیست
هر کار خطا هست،که با رأی خدا نیست
کار بشری جمله خطا باشد و پوچ است
با رأی خدا ،کار بشر جور و جفا نیست
در ملک خدا ، شاه و گدا هر دو گدایند
جای سخن و دَم زدن1 شاه و گدا نیست
هیچـس بشـر ، کار بشـر هیچ نـباشد
از هیچ خودش لاف زدن2،رسم حیا نیست
در کار خدا ،مهر و وفا هست و مهم است
کار بشری ، هیچ ره مهر و وفا نیست
لطف وکَرم و بخشش هستی،هم از اوست
از هستی ما روز دیگر، هیچ بجا نیست
آن گُم شدگان و ضعفاء را بـنوازد
ما را خبر از گُم شدگان و ضعفا1 نیست
در دایره ی حکمت حق، هر چه بسنجیم
بی حکمتی ما ،بجز از جور و جفا نیست
بر آدمیان ، عهد و وفایی است زِ اول
عهدش ابدی باشد و بی عهد و وفا نیست
در میکده ی عشق ، صدایش بـشنیدند
اندر لبِ ما بی خردان،صوت وصدا نیست
از صوت و صدایش به بقاء رهبر ما بود
آن صوت وصدا ،بی اثر از ملک بقا نیست
دید حسن آن صوت وصدایش چه رسا بود
پس گفته ی ما نزد خدا ،بی پَر و پا2 نیست
٭٭٭
1- حرف زدن – ادعا کردن 2- دعوی باطل کردن
1- ضعیفان 2- بی اساس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 27 اردیبهشت 1399 15:32
. درودها نثارتان باد
. استاد ارجمند و گران اندیش کلک هنرمندتان زیبا
. سروده ای را رقم زده است
. موفق باشید
.