3 Stars

بهار عمر

ارسال شده در تاریخ : 02 فروردین 1398 | شماره ثبت : H947591

« بهار عمر »

بهار عمر و جوانیم ، خزان نمی گردد

بهار آن ، زِ گذشت زمان نمی گردد

بهار عمر و جوانی که طُرفه معجونی1 است

چو با رضایت حق شد ، نهان نمی گردد

بهار عمر و جوانیم،که با خط سبز است

زِ رنگ خود ، زِ خزان جهان نمی گردد

قدم به خدمت ملت ، اگر که بـنهادم

قدم که محکم است ، ناتوان نمی گردد

جوانی است و جوان ، قدر آن نمی داند

نصیب پیری یک ناتوان نمی گردد

هجوم باد خزان1 ، سبـزی بهـار بـرد

بهار سبـز من از آن ، خزان نمی گردد

زمان زجر خزانش ، خطوط سبز بـرد

خطم زِ رنگ خزان زمان نمی گردد

قیاس بیشتر از این بُوَد مرا به دهان

بزرگتر بُوَد آن که در دهان نمی گردد

قیاس فکر بلندی به گِرد من گردد

که گفتنـش به بیان و زبان نمی گردد

من آنچه می نگرم ،در فضای عالم قدس2

زِ ما سخن ، برشان جاودان نمی گردد

اگر چه در قفسم ،نیستم در عالم قدس

نظاره ی من از آن قدسیان نمی گردد

هزار هاتف غیبی ، در آن مکان بروند

یکی زِ فتنه ی آنهـا ، عیان نمی گردد

سخن هزار زِ ما می رود ، در عالم قدس

در عالمش سخن از ما ، بیان نمی گردد

من آنچه در نظرم می رسید سنجیدم

بدان به من قفسـت ، آشیان نمی گردد

زِ آشیانه ی خود دورم و در این قفسـم

ولی نظاره ام از آشیان نمی گردد

اگر چه طوطی طبعم ، سخن نمی گوید

مگر زِ نقش دو بالم ، عیان نمی گردد

هزار مرغ فضایی، که در قفس باشند

زِ رنگ و بوی فضا ، بی نشان نمی گردد

بشر بـبین که یکی یا هزار رنگ خطا

قبول خاطر یک قدسیان3 نمی گردد

به آستانه ی قرب خدا ، بشر پی برد

به نا امیدی از آن آستان نمی گردد

برادرا به قناعت بکوش و قانع باش

زِ حرص بیهوده ، رزقت فزون نمی گردد

فضای روی زمین،عرصه گاه گردش ماست

توان ما به ره آسمان نمی گردد

زدم زِ تیر کمان ، هر نشان که می دیدم

کمان من ، طرف این نشان نمی گردد

هر آنچه بار گران بود، دوش من می بود

به زیر بار ، تنـی کامـران نمی گردد

فضای عالم امکان ، به زیر پَـر دارم

هُمای4 شهپـرم از تن ، پَـران نمی گردد

به دودمان بشـر بـنگر و بگیر عبرت

که دودمان بشـر جاودان نمی گردد

برادرا به خدا بـنگر و به چرخ کهن

مگر که چرخ کهن ، دورمان نمی گردد

رموز حکمت حق را چنین که من گفتم:

زبان مُرده دلان ، اینچنین نمی گردد

طریق حکمت حق را،چنانکه حافظ گفت:

زبان من به سخن، بیش از آن نمی گردد

بهار حُسنِ جوانان و قدسیان گفتی

حسن زبان تو در وصفشان نمی گردد

1- سرشته نادر و عجیب

1- باد پائیز 2- عالم اسماء و صفات حق 3- فرشتگان و صلحاء 4- مرغی مبارک

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 113 نفر 142 بار خواندند
مسعود مدهوش (24 /01/ 1399)   | خسرو فیضی (27 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
مسعود مدهوش (24 /01/ 1399)  خسرو فیضی (27 /02/ 1399)  
تعداد آرا :2


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا