« دیوانگی »
مرا کاری بجز دیوانگی نیست
که کار این جهان فرزانگی نیست
من آن دیوانه ی عاقل پسندم
مرا با عاقلان ، بیگانگی نیست
طریق عاقل و دیوانه این است
که عاقل در ره دیوانگی نیست
خدایا عاقلم کن تا بـبینم
که راهم در ره دیوانگی نیست
عجب طرزی سخن میگویم امروز
چرا در گفتنم ، فرزانگی نیست
من از دِه کوره ی ویرانه بودم
مگر ده کوره در ویرانگی نیست
بـیفتادم به چاه تنگدستی
مگر افتاده را ، افتادگی نیست
تهیدستی ، مرا بیچاره می کرد
تهیدستی مگر بیچارگی نیست
نه در منزل به راحت،نی به غُربت1
چنین طرزی مگر آوارگی نیست
اطاعت از خالق ، قشنگ است
اطاعت جز ره آمادگی نیست
حسن از سادگی گفت این سخنها
زیان غیر از سادگی نیست
٭٭٭
1- دوری از وطن
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 27 اردیبهشت 1399 15:00
. درودها نثارتان باد
. استاد ارجمند و گران اندیش کلک هنرمندتان زیبا
. سروده ای را رقم زده است
. موفق باشید
.