« بهار نوجوانی »
خداوندا غمم بـر غم ، فزون شد
دلم از جور دنیای تو ، خون شد
نهال صبـر من ، بُـبریده گشته
عنان4 صبرم از دستم ، برون شد
بهار نوجوانـی ام ، ســر آمـد
بهار این مبّدل5 بـر خزان شد
مـرا بـود آرزوهایـی بـه دنیـا
بهار نوجوانیـم ، لاله گـون شد
عجب فکری غلط بُد در سر من
به جای لاله گـون ، واژگـون شد
شما ای همرهـان از من بـپُرسید
تو را غم بُد کمی،چون شد فزون شد
تکاپو هـر چـه من کـردم به دنیا
همه سـودش ، نصیـب دشمنان شد
خداوندا ، چه بُد سـودم ز دنیا
نـدیدم سود ، می باید برون شد
خدایا این چه دنیای عجولی است
بشـر نـتوان در اینها کامران شد
خداوندا گناه مـن چه مـی بود
تنـم بـر زیـر بارش ، ناتوان شد
غـم دنیا ، به دوشـم بار سختیـس
غـم عقبـی بـیامد بار آن شد
خداوندا ، همـش فکر تـو بودم
مرا لطف تو باید ، رهنمون شد
به لطف تو ، دلـم امیـد وارس
مگر جُرم من از لطفـت فزون شد
هر آنکس عمر خود ، پیش تو باشد
نـشاید از تو پیـش ، این و آن شد
من از امـر تـو سرپیچـی نکردم
که امـرت بـر زبان من روان شد
کسی غیر از تو دیگر ،فکر من نیست
نمی پرسن حسن،چون بود و چون شد
٭٭٭
4- افسار- دهانه 5- تبدیل شده
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
ایمان اسماعیلی 25 فروردین 1398 02:56
سلام و احترام جناب استاد دهنوی بسیار عالی
درودتان
حسن مصطفایی دهنوی 25 فروردین 1398 07:12
درود جناب اسماعیلی
نظر لطف شماست