« مکان ابدی »
فطرت دیو در این مرحله ، از بی خِردی است
فطرت آدمی از فطرت دیو است ، بری است
آدم از مرحله اول به ره دیو رَوَد
فطرتش گر نـشناسد،به همان دیو و ددی است
آدم اَر4 فطرت انسان نـشناسد ، عجب است
رتبه ی آدمیان ، فاقد هر دیو و ددی است
فطرت دیوس و انسان،همه در یک بشر است
آنکه انسان حقیقی بُوَد5 از روح قوی است
راه نارفتـه بـرادر ، ره نـنگش نَـبُوَد
آدم اَر راه غلط رفت ، ره بی ادبی است
کار نیکو و ره نیک ، تمام از بشر است
راه بد رفتن و کار بدس، از دیو و ددی است
آدم با ادب آن رهروی اش از پدر است
هر که همراه پدر نیست ،همان بی ادبی است
بشـر آن راه بدِ دیو و ددی را تو مـرو
هرکس آن راه برفتس،به همان دیو و ددی است
بشر همراه پدر باش ، پدرت آدم بود
آدم اَر دیو شود ، معنی آن بی خِردی است
پسـر از نسل بشـر باشـی و آدم پدرت
پسر اَر مثل پدر نیست، همان بی خِردی است
غافل از کار خدای ، آدم خاکی تو مباش
آدم از خاک برون آمد و سر خیل نبی است
حسن آن جنت و آن خُلد برین1 را بنگر
آن مکان ابدی هست و مکان ادبی است
٭٭٭
4- اگر 5- باشد
1- بهشت بالایین
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 22:44
. با بهترین درودهایم
. استاد سروده ای عالی بود
.