« صد ستاره »
در این زمین کره ی دیگری ،کرانه بُوَد
که زیر پوشش آن ، جِرم صد ستاره بُوَد
به رأی آیینه داران این زمین نگرید
که رأی دانششـان ، از هوس کناره بُوَد
دریغ و درد ، که در آسمان دور زمین
ستاره ای است ،که از این زمین کناره بُوَد
ستارگان زمین را ، چنان که بـشناسید
از آن ستاره ی اصلس ، در این اشاره بُوَد
حساب روز قیامت ، چنانکه می گویند
به خاک تیره نـشاید ، در آن ستاره بُوَد
به خاک تیره ، تو بذری نکو بـباید کشت
اگر که میل تو ، بر خرمن بهاره بُوَد
اگر که بذر نکویی نکشته ای در خاک
تو را نصیب ، نه از خرمن بهاره بُوَد
به باد خرمن مردم ، نـمی توان بـزنی
حساب خرمنس ، آنجا که بر شماره بُوَد
تو را چه کار به کار من است و خرمن من
تو را به خرمنم آنجا ، فقط نظاره بُوَد
تو اشتباه بزرگی ، نموده ای در کار
چو اشتباه کنی ، رفع آن دوباره بُوَد
دیار وملک سلیمان دراین زمین بوده است
دیار آن نـبُوَد ، نامش آشکاره بُوَد
دیار وملک سلیمان،حسن بگو به کجاست
از آن خوشیم ،که ملکش در این دیاره بُوَد
٭٭٭
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 21:42
. با بهترین درودهایم
. استاد سروده ای عالی بود
.