« عادت دیرینه »
حق شناسـی من از عادت دیرینه2 بُوَد
ورنه3این کینه چه باشد که در این سینه بُوَد
هر که با حق و حقیقت،سر و کاری دارد
کینه در سینه ندارد و چو آیینه بُوَد
حق و ناحق ، همه در سینه ام آورد هجوم
من چه معیار کنم هر دو در این سینه بُوَد
سینه ام گر به ره حق شد و ناحق نَـبُوَد
این همان مخزن حق باشد و گنجینه بُوَد
سالها دل طلب راه حق از ما می کرد
این همان راه حقس ،دل به همین سینه بُوَد
ای بسا سود و زیانس که به یک راه حقس
نقش این سود و زیان،ملت پیشنیه1 بُوَد
نقش راه حق و ناحق ،همه گویند به زبان
راه حق با نظر حقگو و حق بینه بُوَد
ای حسن،راه حق اَر می طلبی نکته بسنج
یک سر مو عوضی حق نَـبُوَد2،کینه بُوَد
٭٭٭
2- رسم قدیمی 3- وگر نه
1- گذشته – قدیم 2- نباشد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 21:35
. درودها
. استاد عالی بود
.