« سلطنت حکم حق »
سلطنت حکم حق،جنبه ی توحیدی است
گر نشناسی تو حق،جنبه ی نومیدی است
سلطنت حکم حق ، گر زِ تظلّم نـشد
از ره علم و عمل ، در ره آبادی است
ای عجب از کار ما ، کز غلط آمد پدید
هر غلطی در جهان،جنبه ی شیطانی است
سلطنت غیر حق ، کار غلط می کند
هر که غلطکار شد ،در ره ویرانی است
کار غلط جان من ، غیر ره حق بُوَد
هر چه غلطکاری است ، از ره نادانی است
ظلم و جفا کار کیست،آنکه حقیقت ندید
آنکه حقیقت بدید ، بنده ی ربانی است
آدم بی درک و فکر، حلم خدا کی بدید
حلم به هر معصیت،جنبه ی سبحانی است
زخم زبان جان من ، بر بشری نارواس
گر بِـزدی بر بشر ، فکر تو کفرانی است
رنجش و آزار کس ، هیچ مهیّا مکن
گر تو مهیّا کنی ، غیر مسلمانی است
مهلتت اَر حق بداد ، غرّه مشو جان من
عاقبت کار تو ، کیفر یزدانی است
رندی خود را مبین، رندی حق را بـبین
مهلت اگر می دهد ، مهلت رندانی است
کی بتوانی زِ چرخ ، مهلتی آری بدست
چرخ به گردش بُوَد ،مهلت آن فانی است
چرخ کهنسال دان ، بر که ترحّم نمود
کار همان رو به مرگ،سلسله جنبانی است
جان برادر بیـا ، پنـد مـرا گوش کن
پند که دادم به تو ،جنبه ی عرفانی است
آخر کار جهان ، جان برادر کجاست
هر که شنیدیم بود ، بینمش آن فانی است
گرگ اجل جان من، همرهت آماده است
مرگ زِ چشمت کجا،مخفی و پنهانی است
عاقبت کار ما ، بهتر از آنها که نیست
کشتی ما رو به مرگ ، وارد طوفانی است
خودبه خود اینها همه،برهمه کس واضحس
واضح و روشن بُوَد ،کی زِ تو پنهانی است
فارغ از این ماجرا ، کس نـتواند شود
گردش دور زمین ، بهر تو برهانی است
ای حسن این پند تو، علم و ادب می بُوَد
علم و ادب بهر ما ،جنبه ی روحانی است
٭٭٭
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 09 فروردین 1399 18:00
. با بهترین درودهایم
. استاد والانگر کلک هنرمندتان زیبا رقم زده است
.