« نصیحت »
خـداوند دانـای فـرد غـفور
به دستـش بُـوَد گردش این امـور
تسلـط نـداد آن به دست کسـی
نه بر بچه مـوری، نه بهرام گـور
نصیحـت نـمودم به جمع بشـر
نصیحـت تـو بشنو، میـاور غـرور
خـداوند دانـایت آورده اسـت
نداری رهی جز که باشـی شکـور
به مـا گـردش چـرخ این روزگـار
نشـان داد اسـرار نـزدیک و دور
اموری که درقدرت خالـق هست
نـدارد بشـر سـوی آنهـا عـبور
بشـر دسـت خالق با قدرت است
بشـر را بُود ره سوی مرگ و گور
اگـر آفـریننـده را یاد کـرد
امـور جهـان را توان کـرد جـور
حسن را نـباشد تسلـط به دهـر
بُـود تابـع ایـن تسلـط به زور
٭٭٭
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 08 فروردین 1399 21:30
. با بهترین درودهایم
. استاد بزرگوار کلک هنرمندانه جنابعالی
. بار دیگر زیبا رقم زده است
.