« حال توحش »
در حال تَوحش5 ، خطر مرگ فزونس
در حال طریقت ، سبب راحت جونس
دانای طریقت که همین نکته بـفهمید
می گفت: توحش خطراتـش چه فزونس
این نکته نگهدار، توحش به هدر داد
آن حال طریقت ، که نگهداری جونس
دانا پدری گفت: به فرزند خود از مِهر
مهر پدر از حال توحش به برونس
مهر پدری ، گر پسری را به ره آورد
آن مهر پدر ، رهبر نوبخت جَوونس1
ای ناخلف اولاد ، چرا پند نـگیری
پند پدر از ثروت و گنجش به فزونس
در حال توحش ، ره وحشیگری آرَد
وحشی زِ طریق بشریت به برونس
آن دیو و دد وحشی صحرا تو ندیدی
بی منزل و مأواس2 و در حال جنونس
ای آدم دیوانه چه خواهی زِ توحش
آن حال توحش که زِ آدم نگرونس3
آدم اگر از حال توحش بِـدر آید
آدم شود و حالت آدم به همونس
آن وحشی و اهلی ، تو نـدیدی بر آدم
با خیره سری تابع آن مرد چُپونس4
هر فرد بشر تجربه باید کند از خود
با تجربه کردن ره توفیق عیونس5
مگذر زِ طریقت ،که طریقت به طریقش
در زندگیِ مردم دنیا چو ستونس
در حالت وحشیگری آرام نـباشد
نی حالت آرام بُوَد ، حال جنونس
این حالت آدم ، حسن از تجربه فهمید
بی تجربه را حالت وحشی به درونس
٭٭٭
5- وحشی شدن
1- جوانس 2- پناهگاه 3- نگرانس 4- چوپانس 5- عیانس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 14:44
. درودها
. استاد سروده ای زیبا بود
.