مکتبها(4)


مکتبها(4)
هنر مردم واقعی ورئالست وچون مردم پیوسته در کارو پیکار با مشکلات نو بر خوردارند این نوئی را در هنر خود نیز نشان میدهند .هنر مردم ساده اما دارای محتواست . واقعیت دارد و پویایی وجه غالب آنست . اما هنر اشرافی بجای سادگی پیچیده و متکلفست دارای شکل زیباییست بیشتر غزلها و قصیده ها ی مدحیه فاقد محتوا و تکراریست واز الفاظ خالی از معنی و غلو آمیز استفاده شده است . در ستایش صفت شخصیست که فاقد آنست هنر اشرافی فاخر اما بیمحتواست دارای اصول وباید هاست در صورتیکه هنر مردمی دارای محتوای سیال و دائم نوشوندست . دائم فرم خودرا میترکاند کمک بفروپاشی فرم میکند . اما در نزد اشراف وهنر اشرافی فرم مقدسست و فقط طی قواعدی ممکنست بصورت محدود تغییر کند مثلا فرم کلاسیسیسم برمانتیسیسم تغییر کند بازهم چیزی تغییر نمیکند . هنر اشرافیت در ذهن بیکاره ی اشراف اتفاق میفتد واکثرا تخیلی وبیمایست چون اشراف وهنر مندانش کار تولیدی وواقعی انجام نمیدهند که دارای اندیشه واقعی باشند آنها از انبار دولتی که از دسترنج توده ها ی مردم دزدیده شده تاراج شده ارتزاق میکنند. حکومتها با وضع قوانین ویا عرف مانع رشد هنر توده ای میشوند . همانطورکه حقوق مردم مخصوصا زنان روی هم تلنبار میشوند خو د موجب رشد هنر درباری و بیمایه وتکراری میشوند هنرمند اشرافی از هر تغییری میهراسد و با ابزارهایی که در دست دارد هر تغغیری راکه توسط مردم در روش هنری بوجود میاید مورد حمله وتخطئه قرار میدهند.
درایران هم هنر مردمی رشد میکند ودر قالب کهنه نمیگنجد و نیما ودیگران مجبور میشوند قالبهارا تا حدی فراختر کنند تا اندیشه ی نواشان دران جابگیرد . اماهنوز مورد حمله فاخر گویان هستند . هنر مردمی ابتدا محتوای نو را پیدا میکند وسپس قالب مناسب آنرا بر میگزیند اما هنر اشرافی ابتدا قالب را تعریف میکند و متناسب با ظرفیت آن واژگان مناسب وبیشتر نا مناسب درون آن جای میدهد اکثرا شکل گرا هستند وبفرمالیست بودن خود افتخار همیکنند. میشه ودر طبیعت و جامعه فرم ایستاست و از محتوا که پویاست طبعیت میکند و میشکند . رئالیسم اجتماعی در آمریکای لاتین شکل جادویی بخود گرفته تا بتواند منیات درونی قهرمانان خودرا بهتر بنمایاند. هنرمند اشرافی از فرم و لاتغیر بودن آن بشدت طرفداری میکند. لازم نیست که یک هنر مند در دربار باشد تا هنرش فرمالیستی باشد . هنر مندان طبقات متوسط برای آنکه از غافله ی هنر سود آور عقب نمانند پرچم آنرا بدوش میکشند اما بیشترشان با فراستی که دارند متوجه میرا بودن آن میشومند اصولا طبقات زور مدار در حال موت هستند هنر آنان هم میراست ازینرو بان کمی آب ورنگ میزنند تا بعمر آن با زرق و برق بیفزایند . حکومت آمریکا درحال موتست این از شیب مرگاوری که در اقتصاد آمریکا از ابتدای قرن بیستم آغاز شده میتوان فهمید . بامار تولید نا خالص ملی سالبسال آمریکا که رو بافولست توجه شود .
هنر آمریکایی حرفی برای گفتن ندارد اشتباه نشود اگر هنری در آمریکا میدرخشد هنر مردمی ومخالف حکومت آمریکاست. این نمونه را عرض کردم تا در مورد مقایسه هنر اشرافی و مردمی در دیگر جاهای دنیا توسط خواننده غور شود . امروزه آن هنری که زوایای مختلف رنج انسان و بیعدالتی را نشان میدهد در جهت مردم وبالنده است هنری که در مقابل رشد آرمانها وخوشبختی انسانست هنر اشرافیت مدرن است این هنر که هنر نیست بلکه مبتذل و بیمایه است که موجب انحراف انسانها از هنر مردمی میشود هنر بیمایه و خاصگرا که بنام پست مدرن مطرح شده ازینگونه ست هنر مردمی ظلم بانسانیت بفرهنگ و طبیعت را بر نمیتابد هنر مردمی خصلتهای نیکوی انسانی را تقویت میکند هنریکه فرد گرایی قهرمانگرایی فردی و پوپولیسم را تبلیغ میکند دشمن هنرست . هنر برای هنر اندیشه ی بیحاصل اشرافیت ورشکشته ی هنریست. اشرافیت هنری مکتبهای هنری بیمایه وبیریشه برای خام کردن مردم وادامه عمر رو بافول خود ابداع میکند.مکتبهای هنر اشرافی مرد سالارست زن را کالایی دارای قیمتی معین برای لذت مرد میداند .مرد هرچه ناتوانتر وپیرتر یار جوانتر ونورستر .یار نورس هیچ احساسی ندارد حتی اگر دختر و خواهرش باشد فقط برای لذتست اوباید طراوت خودرا برای زنده شدن پیر نحیفی که آخرین روزهای عمرش را سپری میکند در طبق اخلاص بگذارد خودش بدنام شود تا باو کام دهد این دختر نورس نباید هیچ احساس وارزویی داشته باشد عروسکیست که مردرا کامروا میکند . باید بیاید کسی نزد او نمیرود .باید شراب هم بیاورد با رقص و ناز هم بیاید تا بیشتر موجب شادی وخرمی مرد سالار بشود مرد سالار از تختش تکان نمیخورد این تصویر هنر مرد سالارانست
هنوزهم برخی از نویسنگان ما که البته فعلا خودشان خودشان را نویسنده میدانند با فروغ میانه ای ندارند اورا دیوانه میدانند چون گفت من هم مانند تو ی مرد احساس دارم حق دارم عاشق شوم و مردم را انتخاب کنم من کالا نیستم که انتخاب شوم من انسانم . مکتبهای که بقبل از فروغ بازگشت میکنند ماندگار نیستند بلکه مکتب ارتجاعی هستند یعنی بدوران تفکر عقب مانده ی مرد سالارانه رجعت پیدا میکنند . فروغ پایه و اساس هنر بغایت نو را پایه ریزی کرد . تمام هنرها وقیتی پیشتاز هستند(آوانگارد) هستند که بعد از فروغ نو آوری کنند .فروغ یکی از مهمترین شاخصه های هنر پیشتاز زمان ماست که تنها در برخی زمینه ها نیما با او همراهست فقط در جنبه عمومی هنر پیشتاز ایران نیما میتواند در کنار فروغ باشد.
ادامه دارد..

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 400 نفر 645 بار خواندند
طارق خراسانی (21 /07/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (22 /07/ 1394)   | کرم عرب عامری (22 /07/ 1394)   | مسعود احمدی (26 /07/ 1394)   | محمد جوکار (28 /07/ 1394)   | شهین قطبی "" پارســی "" (01 /08/ 1394)   | علی حاتمیان (09 /09/ 1394)   | پژمان خلیلی (27 /10/ 1397)   |

نظر 1

  • کرم عرب عامری   28 آبان 1394 01:41

    دوستان گرامی نمیدونم کی نظرگاه شعر ایران باز میشه

    دوستان لطفکنند نظرشان را در زیر شعر گونه هایم بگذارند


    باسپاس گرامیان

    rose rose rose




تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا