آه آناستازیا دخترم 14



آنچه نیروی ذخیره در زلزله را بالا می برد فشاری است که از طرف شبه جزیره عربستان بفلات ایران در جهت شمال وارد می شودو آنچه محافظت می کند لبه شمالی گسل هاست؛ این فشار دائماً اضافه می شود تا اینکه با مقاومت مقابل مساوی و پاکمی بیشتر شود و آنگاه است که متاسفانه زلزله رخ می دهد. همانطور که در گفتار قبلی گفتیم درست مانند تغییر در جامعه ی عربستان است. مقاومتی که حکومت با وضع قانون در مقابل فشار مردم بوجود می آورد. ممکن است انفجار اتمی کمک به جلو افتادن زلزله کند. یا هر انفجار قوی دیگری ولی حرکت های اجتماعی و جنگها ممکن است در جامعه شبیه این انفجار عمل کنند. مثلا جنگ با مردم بیدفاع یمن ، فشار مردم بحکومت را بیشتر کند و حکومت هم از پا ننشسته متقابلا فشار را بر مردم تشدید نماید.درست است که در کوتاه مدت ممکن است با فشاری که وارد میکند جلو حرکت مردم را بگیرد اما نهایتا مردم پیروز میدان مبارزه هستند . نویسنده و هنر مند فقط وظیفه ندارد که تغییر را به مردم نشان دهد بلکه در جهت آگاهی جامعه هم بکوشد. تشدید فشار مردم به دولت تنها راه گشای زندگی مردم نیست. چون در بیشتر انقلابها رهبران فقط به شکستن پوسته و شکل ظاهری حکومتِ حاکم اندیشیده اند و برای آینده ی بعد از انقلاب هیچ برنامه ای نداشته اند. بفراوانی بنفع عدالت و توده های بی چیز و زحمتکش شعارداده اند، اما پس از انقلاب نتوانسته اند عملاً دگرگونی در خور و شایسته ای در جامعه بوجود آورند. از این روست که می گویم انقلاب ایده آل نیست یا لااقل در زمان ما چیز خوبی نیست ولی اصلاحات اگر بصورت درست و تدریجی و پیوسته انجام شود، موثرتر است.

بازهم می گویم این و ظیفه ی هنراست که تغییر را به زیبایی و شگفت انگیز، بمردم نشان دهد؛ بمردم بگوید که این تغییر یعنی شکستن همه ی فرمهایی که مانع جریان رودخانه ی پدیده ها می شود. کلیه پدیده های مادی و معنوی موقعی بتکامل می رسندکه در اثر مبارزه با دشمن، مانعی بر سر راه خود نداشته باشند. ولی با این تعریف مکتب ها وخود تعریف ها هم مانع رشد هنر و فرهنگ هستند. از این رو مکتبها پس از مدتی مانند یک ظرف پر و اشباع شده بزندگی خود ادامه داده اند؛ هنر فقط در این فضای بسته دور زده یعنی تکرار داشته ، از قانون عادت بهره برده است عادت همخانواده ی عودت و به معنای برگشتن است یعنی کارهای تکراری انجام دادن.

هنر اگر تکرار شود دیگر هنر نیست بلکه صنعت است مثل ساختن اتومبیلهای همشکل یا تولید فرش ماشینی زیبا که هنر نیست بلکه آن هم تولید و صنعت است. عادت کردن حتی به چیزهای زیبا ضد هنر است یعنی نه تنها ارزش هنری ندارد بلکه از آن دور می شود. مثل ساختن انگشترهای زیبای طلا و شبیه هم ؛ هر گاه فقط یکی از آنها را ببینیم خوشحال می شویم ولی وقتی پشت ویترین مغازه چند تا یک شکل و شبیه هم را ببینیم چندان خوشمان نمی آید بقیه زیبایی اولی را کمرنگ می کند. دور زدن یعنی در حلقه چرخیدن مثل حرکت بایسیکلراندر فیلمی به همین نام .مکتب با تعریفی که بروی شکل و چهارچوبش توسط پیروانش گذاشته شده است با محتوایی که در آن ریخته می شود، بعد از مدتی اشباع می شود و دیگر جذابیتی ندارد؛ نه برای صاحبان و پیروان آن و نه برای مردمی که از ان متاثر می شوند. این مدت(عمر مکتبها) معلوم نیست ونمی توان آنرا محاسبه کرد، گاهی وقتی مکتبی در مرکز زایش و پیدایشش رو به افول می گذارد دامنه ی انتشارش هنوز به برخی از نقاط جهان نرسیده و برای آنان هنوز جذاب است.

بررسی مکتب ها همیشه به دلایلی از مکتب کلا سیسم شروع می شود.

با اینکه این مکتب در قرن هفدهم در اروپا رسم شد و یا اینکه در انگلستان و سایر کشورها قبل از فرانسه ریشه کرده بود اما بخاطر شکوفایی فوق العاده ی آن در فرانسه ودر عصر لویی سیزدهم و چهاردهم نام آوران هنر و ادبیات این کشور در کلاسیسم ، برجسته هستند.

اینان به ادبیات و هنر یونان قدیم بازگشتند هر چند باروک و رومانتیسیتم قبل از آنان اتفاق افتاده بود .بازگشت به این مکتب نوعی تعادل است و منشاء آثار بزرگی در میان ادیبان فرانسه می باشد

.ادامه دارد...

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 196 نفر 251 بار خواندند
کرم عرب عامری (14 /09/ 1396)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا