آه آناستازیا دخترم (36)





عمده ی هنر و ادبیات امروز ،دنباله ی هنر و ادبیات دهه سی چهل و پنجاه نیست بلکه بگمانم دو سو دارد و در دوشاخه ی بی ربط پیش می رود نخست گروهی که به گذشته کوچیده اند مخصوصا در سرودن شعر و پس از مدتی توقف در آن سرزمین ،دیوار قافیه را شکسته و بدنبال شاعران نو سرا روانه شده اند برخی حتی از آنان جلو افتاده اند هم بلحاظ فرم و هم محتوی اما برخی دیگر همچنان در فرم قدیم دور می زنند وبا محتوای تکرای و پیش پا افتاده گل و بلبل ... این روش هیچ ارزش هنری ندارد بلکه صنعتیست که صاحبش را و دنیای محدودش را راضی می کند البته ادبیات و هنرِ گذشته را و متد لوژی اش را باید آموخت اما نباید تکرار کرد؛ گروه دوم به سوی غرب می روند برای اینکه اعتقاد یافته اند چون غرب در صنعت جلوترست از روش هنری پیشرفته ای هم برخوردارست اینان هنر و صنعت را از یک جنس و از یک آبشخور می دانند و ازین رو به شبه هنر پست مدرن رو آورده اند درست در همین نقطه دچار اشتباه شده اند درست است که غرب بیش از شرق در هنر پیشرفت داشته است فراموش نکنیم آن زمان که غرب بلحاظ رشد اجتماعی همسطح ما و گاهی پایینتر بود دارای فرهنگ و فلسفه گسترده و عمیق بود که باید علت را غیر از پیشرفت صنعت دانست ما ادیبان و هنر مندانی داریم که از شبه هنر پست مدرن غربی پیروی نکردند اما در بلندای هنر و ادب ایستاده اند آنان که فکر می کنند شبه هنر پست مدرن و اخیرا فرا پست مدرن آخرین کلام و روش در آفرینش هنرست سخت اشتباه می کنند این تغییر فقط انتزاعی و در صورتست وهمانطور که قبلا گفته شد اساسا با محتوا کاری ندارد این دو بیراهه نتیجه ی بی اعتمادی نسل بعد از انقلاب به نسلهای پیش از آنست و گمان بر این است که آن زمان جامعه بهشت برین بوده و حتما مشکلها دنباله اندیشه ی بد خواهانه آنانست در صورتیکه برعکس سانسور و نکبت دست و پای آنان راهم بسته بود شاعرانی مانند زنده یاد حسین منزوی و... در نهایت فقر میزیستند شعرهای ساده ی کارو حقوردیان بنام شکست سکوت را بخوانید تا ببینید نکبت یعنی چه گستردگی فیلم های مبتذل و بی محتوا و نشان دادن عریانی انسانها پیشرفت نبود بلکه سرپوشی بظاهر زیبا برای آن بود تقریبا تمام شاعران و نویسندگان آن دوره مردمی بودند و برای عدالت قلم می زدند عشق فردی و عشق اجتماعی را درهم آمیخته بودند که همچنان باید آمیخت همچنان عدالت قحطی زده است مقصود تکرار و پیروی مکانیکی از آنان نیست بلکه باید به پسا فروغ و پسا شاملو اندیشید و در این مسیر عشق ورزید نه شبیه آنها بلکه در ادامه ی آنها؛ نباید به گذشته برگشت بلکه باید از جای سفت آن به آینده متفاوت قدم گذاشت این راه راه مهندسی شده ی پست مدرن نیست دخترم! پس چه چیزی امروزسمت و سوی اصلی هنر و ادبیات را برای یک هنرمند و ادیب نشان می دهد بنظر من آن میزان نیاز رشد و رشد فرهنگی جامعه ایست که هنرمند وادیب در آن پرورش یافته است هنر مند آنرا درک می کند و سدها را جلو چشم مردمش می شکافد بشیوه خود آنطور که من نمی دانم که هیچ دیگران هم شاید ندانند و این ندانستن من و دیگران است که ویژگی اورا ممتاز می کند و تا زمانهایی ماندگار می شود ما با جامعه ودر جامعه زندگی می کنیم تا آنان در اثر پیشکشی نفعی معنوی یا حتی مادی نبینند وقت خودرا برای دیدنش تلف نمی کنند و حاضر نیستند بهایی برای اثر بپردازند این بده بستان دوسویه بین اندیشمند و هنر مند با مردم و جامعه موجب رشد هنر ادب و فرهنگ دو طرف می شود هر دو طرف یکدیگر را بلحاظ اندیشه و یافتن فرم جدید یاری می دهند ؛
ساختار شکنی و ساختار مندی و یا برعکس ساختار مندی و ساختار شکنی پیوسته بدنبال هم می آیند این راز بودن و هستیدنست لازمه ی تطور و نو آفرینی هر پدیده ای از جمله هنر و ادبیات این راه است تمام فلسفه ها و مکتبهای نو ساختار مکتب قدیمی را کاملا و یا تقریبا کامل تخریب و نوسازی کرده اند و همینطور فلسفه و مکتبهای بعدی این کا را خواهند کرد .
ادامه دارد ...

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 169 نفر 248 بار خواندند
کرم عرب عامری (23 /08/ 1398)   | یاسر رشیدپور (04 /09/ 1398)   | علی معصومی (22 /09/ 1398)   | نزهت عاشری (02 /01/ 1399)   | محمد مولوی (19 /03/ 1399)   | آرامش ظهرابی (03 /07/ 1399)   |

نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا